ما و این همه ابتذال؟!

  • انتشار: ۲۷ قوس ۱۳۹۹
  • سرویس: دیدگاهگوناگون
  • شناسه مطلب: 101796

توضیح را با ذکر چند نکته شروع می‌کنیم:

۱- در این‌که حوزه‌های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی با همدیگر در ارتباطند، شکی نیست؛ یعنی تفکیک کامل آن‌ها معنا و امکان ندارد.

۲- هر یک از حوزه‌های نامبرده دارای متغیرهای مستقل و غیر مستقل است؛ مثلا در حوزه سیاست آنچه به عنوان متغیرهای مستقل مطرح می‌باشد نهادهای سیاسی است، در حوزه‌ فرهنگ نهادهای فرهنگی، در حوزه اجتماع نهادهای اجتماعی و در حوزه اقتصاد نهادهای اقتصادی. پس هیچ حوزه‌ای جز نهادهای خودش، نهادهای دیگر را به عنوان متغیرهای مستقل نمی‌شناسد و آن‌ها را به عنوان متغیرهای غیر مستقل و تابع می‌پذیرد.

۳- برای ثبات یک کشور و جامعه باید در هر حوزه متغیرهای مستقل و غیر مستقل لحاظ و مراعات شود؛ مثلا در حوزه سیاست باید تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری نهایی در اختیار نهادهای سیاسی باشد و نهادهای دیگری نظیر نهادهای فرهنگی، اجتماعی، و اقتصادی به عنوان متغیرهای غیرمستقل و تابع عمل نمایند. اگر در هر حوزه‌ای جایگاه متغیرهای مستقل و غیر مستقل جا به جا شود، نظم کشور و جامعه، با رویکرد ناهمگون و ورود ادبیات نامناسب در حوزه‌ها، مختل می‌شود.

۴- راه مراعات و لحاظ نمودن متغیرهای مستقل و غیرمستقل و به تبع آن راه حفظ نظم یک کشور، در این است که متخصصین هر حوزه در نهادهای آن حوزه نقش آفرینی نمایند. نه این‌که سیاست دان وارد نهادهای اقتصادی، تاجر وارد نهادهای سیاسی، و… شوند؛ زیرا اگر متخصصین سرجای خودشان قرار نگیرند، جای متغیرهای مستقل و غیرمستقل در هر حوزه جا به جا شده نظم، ثبات و امنیت کشور به هم می‌خورد؛ مثلا اگر متخصصین اقتصادی یا تاجر پیشگان وارد نهادهای سیاسی بشوند، اصالت را به اقتصاد می‌دهند و آن گاه عملا نهادهای سیاسی در حوزه خودش یا به تعطیلی کشانده می‌شود و یا به عنوان متغیرهای غیرمستقل عمل می‌کند که در هر صورت فاجعه و به ابتذال کشاندن این حوزه و نیز به ابتذال کشاندن یک کشور یا یک مردم است.

بعد از ذکر نکات فوق به خوبی می‌توان درک نمود که ما مردم تا کجا دچار ابتذال سیاسی، اقتصادی و امثال آن هستیم و چرا؟

نکات فوق می‌رساند که ریشه‌ی اصلی این همه ابتذال در این است که هیچ کسی و صنفی سرجای خودشان نیستند.

نکات فوق می‌فهماند که این همه ابتذال ریشه در این دارد که سیاسیون این مردم با رویکرد سیاسی به ثروت اندوزی روی آوردند و تاجر پیشگانشان با رویکرد اقتصادی به دنبال سیاست و قدرت راه افتاده اند.

از نکات فوق می‌توان دانست که این همه ابتذال برخواسته از این است که مدعیان روشنفکری این مردم به جای آگاهی دادن به مردم، همچنان درپی تحمیق جامعه در راستای منافع این و آن اند.

نکات فوق به خوبی می‌رساند که بدتر از همه این‌که علمای این مردم با سر سپردگی در برابر سیاسیون زر اندوز و تاجر پیشگان تشنه قدرت، فرهنگ دینی را به ابتذال کشانده باعث بدبینی مفرط به ارزش‌های این مرز و بوم گردیده اند.

خلاصه در کشوری و جغرافیایی که هر چیزی و هر کسی سرجایش نباشد، ذلت و ابتذال حتمی است.

محمد امین احسانی

نظرات(۰ دیدگاه)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *