قمار روسی با دیپلماسی خفت
- انتشار: ۱۴ سرطان ۱۴۰۴
- سرویس: دیدگاه
- شناسه مطلب: 231666

آمریکا یک نبرد جدی و محکم با ایران را از طریق اسراییل پشت سر گذاشته و احتمالا اکنون در حال بررسی اقدامات بعدی خود در منطقه است.
قبلا در یک یادداشت گفته بودم که آمریکا پس از روشن شدن وضعیت جنگ در غرب آسیا و اوکراین، انتخاب خواهد کرد که از طالبان در بازی های منطقه ای چگونه استفاده کند.
طالبان یک شمشیر دو لبه برای آمریکاست که توان انعطاف و تغییر نقش را در سناریوهای گوناگون دارد و به نظر میرسد که آمریکا در شرایط فعلی تصمیم گرفته تا از طالبان به عنوان ابزار فشار چند منظوره بر رقبا استفاده کند.
آمریکا میتواند از طریق طالبان، دهها گروه تروریستی جدایی طلب را که اکنون جنگجویان کارکشته ای از سوریه هم به آنها ملحق شده، بلای جان کشورهای همسایه افغانستان کند.
ایران و روسیه، احتمالا میتوانند اولین اهداف آمریکا باشند.
جنگ دوازده روزه آمریکا و اسراییل نتوانست ایران را زمینگیر کند و شورش عمومی هم در ایران اتفاق نیفتاد، روسها هم همچنان بر طبل ادامه جنگ در اوکراین میکوبند، اکنون شاید از نظر تصمیم گیران آمریکایی، تجهیز گروهکهای مسلح تروریست و فعال کردن آنها برای ایجاد ناامنی، یک گزینه مطلوب باشد.
ایران و روسیه یکی پس از دیگری به عنوان اولین اهداف آمریکا، به خوبی آگاه هستند که جغرافیای افغانستان، مستعد طراحی و اجرای این نقشه است.
به ویژه اینکه اکنون میدانیم آمریکا در شورابک و بگرام حضور دارد و در نتیجه، طالبان نمیتواند خارج از سناریوهای آمریکایی عمل کند.
به احتمال زیاد، هم روس ها و هم ایرانی ها به این اندیشیده اند که شاید با دادن یک امتیاز خیلی خاص و ویژه به طالبان، بتوانند طالبان را ترغیب کنند که در پشتیبانی گروهک های مسلح منطقه اختلال ایجاد کند. به ویژه روسها به دلیل اینکه آتش جنگ در اوکراین را همچنان مشتعل میبینند، از درگیر شدن در آسیای میانه سخت بیمناکند.
روسیه، با رسمیت دادن به اداره طالبان، عملا از ترس تروریسم به دامن تروریسم پناه برده است.
در حقیقت روسها، آغاز کننده روند رسمیت دادن به باجگیری تروریستها برای در امان ماندن از شر خود آنها شدند.
روسها دست به قمار بزرگی زده اند، قماری که ممکن است هم حیثیت آنها و هم امنیت آنها را با هم از بین ببرد.
تجربه چهار سال باج دهی ایران به طالبان نشان داد که روش دیپلماسی خفت، چندان موثر نیست و این گروه حتی در حد دادن حقابه رسمی ایران هم با همسایه غربی اش همکاری نکرده است.
روسیه با رسمیت دادن به اداره ای که تروریست است و مشروعیت داخلی هم ندارد، آبروی خود را به حراج گذاشت و اگر نتواند مانع نفوذ تروریستها به آسیای میانه شود، امنیت خود را هم به فنا خواهد داد.
امیدواری روسیه این است که طالبان در بدل لقمه چرب و بزرگی همچون رسمیت دادن به حاکمیت شان، از نفوذ تروریست های مسلح به تاجیکستان و ترکمنستان و احیانا ازبکستان جلوگیری کند.
اما روسیه به این نیندیشیده که بر فرض محال اگر طالبان هم وارد همکاری صادقانه با روسیه شوند، گروههای مسلح متعددی در درون طالبان هستند که شبکه های ارتباطی مستقل و مستقیمی با آمریکا دارند.
این گروهها که رهبران طالبان میتوانند آنها را عناصر خودسر و غیر مسئول عنوان بدهند، قادرند به راحتی برای همسایگان خلق دردسر کنند.
به گمان من، روند رسمیت بخشیدن به اداره طالبان توسط آمریکا تقریبا منتفی است. تروریست ماندن طالبان، بیش از رسمیت یافتن آنها برای آمریکا مفید است.
ممکن است ایران و چین هم با همان توجیه روسیه، به سمت رسمیت دادن به اداره طالبان حرکت کنند، و این اتفاق، به آمریکا فرصت میدهد تا از دو مسیر به این کشورها ضربه بزند.
تجهیز شبکه های مختلف همکار با طالبان برای ضربه زدن به کشورهای رقیب (در حالیکه آمریکا رسماً آنها را تروریست میداند)، و تحت فشار قرار دادن کشورهای همسایه افغانستان به بهانه حمایت آنها از تروریزم، دو مسیر مورد علاقه آمریکاست.
سید احمد موسوی مبلغ
نظرات(۰ دیدگاه)