علی (ع)؛ قربانی جهل امت!
- انتشار: ۲۶ ثور ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهدین و اندیشه
- شناسه مطلب: 85898
پیامبر به نیکی می دانست که وصی و خلیفه اش با تردید ها و موج های انکار روبرو می شود. او بیش از هر کس دیگر از یارانش روی علی تاکید کرد و در مواقع مختلف توصیه های جدی روی پاسداشت حق علی داشت.
- پیامبر فرمود: علی با حق است و حق با علی است و هرگز آن دو از هم جدا نمی شوند تا در روز قیامت در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.
- رسول خدا (ص) به عمار یاسر فرمود: یا عمار ! اگر تمام مردم دنیا به راهی می روند و علی تنها از راه دیگری می رود پس تو به راهی بروکه علی می رود و مردم را رها کن. ای عمار! علی تو را از هدایت بر نگرداند و تو را به سوی هلاکت نمی برد. ای عمار! اطاعت علی اطاعت از من است و اطاعت من،اطاعت خداست.
- و فرمود: بزودی بعد از من فتنه(ها) پیدا می شود، پس همراه علی بن ابی طالب باشید، زیرا او(معیار) جدا کننده بین حق و باطل است.
- فرمود: هر کس علی را دوست بدارد به من محبّت ورزیده است.
- خطاب به علی فرمود: دوستدار تو دوست من است، و دشمن تو دشمن من.
امیرالمومنین علی (ع) با این همه تاکید ها و نشانه هایی که از جانب رسول خدا(ص) در موردش شده بود، ٣٠ سال بعد از پیامبر در ١٩ رمضان سال ۴٠ هجری به دست فردی از همین امت ضربت خورد و دو روز بعد به شهادت رسید.
قاتل او عبدالرحمن بن ملجم مرادی بود. فردی از گروه خوارج که در جنگ نهروان از سپاه علی (ع) شکست خورده بودند و تصمیم گرفتند با ترور علی (ع) انتقام کشته های نهروان را بگیرند. رهبر خوارج ( حرقوص بن زهیر سعدی ) همان کسی است که در تقسیم غنایم حنین بر پیامبر انتقاد کرد و گفت: یا محمد! عدالت پیشه کن!
پیامبرصلی الله علیه وآله فرمودند: وای بر تو! اگر من به عدالت رفتار نکنم پس چه کسی به عدالت رفتار خواهد کرد؟!. در این هنگام یکی از اصحاب اجازه خواست تا او را گردن زند، اما پیامبر(ص) او را بازداشت و فرمود: (رهایش کن! او پیروانی خواهد یافت که شما (اصحاب) عبادت و نماز خویش را در برابر عبادت و نماز آنان ناچیز خواهید شمرد. قرآن خواهند خواند، اما از حلقومشان فراتر نخواهد رفت. از دین خارج خواهند شد آن گونه که تیر از شکار به در می شود و بر گروهی از بهترین امت من خروج خواهند نمود.
خوارج در یکی از روزهایی که برای جنگ با امیرالمومنین در نهروان آماده می شدند، عبدالله ابن خباب مصری را با زن باردارش اسیر گرفتند.
عبدالله بن خباب که اسیر خوارج شده بود به آنان گفت: پدرم همیشه می گفت که از پیامبر شنیدم که می فرمود: دیری نمی پاید که پس از من موج های فتنه جهان اسلام را فرامی گیرد. در آن هنگام قلب بعضی از انسان ها از درک حقایق باز می ایستد و می میرد؛ همان گونه که تن انسان می میرد و از کار باز می ماند. در آن هنگام برخی از افراد شبانگاه مؤمن و با خدایند، ولی به هنگام صبح کافرند. آگاه باشید که مبادا در جبهه باطل باشید و برای تقویت باطل به قتل و خون ریزی بپردازید.
خوارج از عبدالله پرسیدند: درباره جریان پس از حکمیت که علی به آن راضی شد، چه نظر داری؟ عبدالله گفت: علی(ع) به خدا و فرمان هایش داناتر، و در دینش پارساتر و در دوراندیشی در وقایع و پیشامدهای اجتماعی بیدارتر و آگاه تر است.
پس از این سخن، ابن خباب بلافاصله در دادگاه صحراییِ خوارج محکوم به اعدام شد، سرش را بریدند، همسر باردارش را کشتند و فرزند بی گناه ان زن را از شکم مادرش بیرون کردند و کودک را نیز سر بریدند.
در جنگ نهروان وقتی رهبر خوارج با علی (ع) روبرو شد به امیر مومنان گفت: به خدا سوگند! از جنگ با تو به جز رضایت الهی و نجات در آخرت را نمی خواهیم.
علی (ع) در پاسخ وی آیات ١٠٣ و ١٠۴ سوره کهف را تلاوت کرد که ترجمه اش چنین می شود: بگو (ای پیامبر!) آیا شما را آگاه بنمایم بر کسانیکه اعمالشان زیانبارتر است ؟! آنان کسانی هستند که کوشش شان در زندگانی دنیا هدر رفته در حالیکه خودشان میپندارند که از جهت کار و کردار،نیکو عمل مینمایند!.
قدرت جهل گاهی به حدی است که علی(ع)؛ این شاخص شناخت حق با آن همه خدمات به اسلام و فضایلی که از پیامبر در وصفش نقل شده، به دست جاهلانی که فکر می کنند عمل صالح انجام می دهند به شهادت می رسد.
رسول خدا(ص) در حدیثی فرموده اند: کمر دینم را دو گروه می شکند: عالم متهتک و جاهل متنسک.
” عالمی که به علمش عمل نمی کند و از رسوا شدن در میان مردم بیم ندارد و جاهلی که اهل زهد و عبادت شده، در عبادت سخت کوش است، ظاهری فریبنده اما باطنی خالی از معرفت دارد.”
علی (ع) به دست همین جماعت جاهل متنسکی که بیشتر آنان حافظ قرآن بودند و شب را با نماز و نیایش به صبح می رساندند، به شهادت رسید. پس از شهادت امیرالمومنین(ع) وقتی خوارج با موجی از انتقاد های جامعه مسلمین در مورد شخصیت علی (ع) و فضایلی که رسول خدا(ص) در مورد ایشان بیان کرده بود؛ روبرو می شدند، باز هم لجاجت می کردند و این جنایت بزرگ را توجیه می کردند و می گفتند: ما علی را نکشتیم بلکه شیطانی را که به لباس او درآمده بود به قتل رساندیم.
شجاع محسنی
نظرات(۰ دیدگاه)