عاقبت شرکت سهامی طالبان
- انتشار: ۲۹ حمل ۱۴۰۳
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 177961
رهبر طالبان، ملاقات نمایندگان این گروه در قطر با نمایندگان کشورهای خارجی را ممنوع و آن را منوط به کسب اجازه از خود کرد.
همزمان با آن، گزارش میرسد که بر حکمتیار، قیودات شدیدی وضع شده و ملاقات با او هم منع شده است.
همچنین، نشرات برخی از رسانه ها (که امتیاز آنها مربوط به مخالفین طالبان است) نیز قطع شده است.
به نظر میرسد که جناح قندهاری طالبان، تصمیم گرفته است تا قدرت را به هر شکل ممکن، در قندهار متمرکز سازد، و صداهای مخالف (حتی در درون طالبان) را سرکوب کند.
آیا ملاهبه الله و یارانش قادر خواهند بود چنین تمرکز قدرتی را رقم بزنند،؟
برای فهم این مسأله مهم، باید نگاهی عمیق به ساختار سازمانی طالبان بیندازیم.
آنچه که در واقع در افغانستان تحت سیطره طالبان شاهد هستیم، وجود یک اداره مشارکتی (سهامی) است که با دلایل مختلفی، زیر پرچم امارت طالبان، کنار هم قرار گرفته اند.
حداقل چهار دسته کاملا مستقل از هم، در ساختار کنونی اداره طالبان با عنوان «امارت اسلامی طالبان » قابل شمارش است که ماهیتا با یکدیگر اختلاف دارند، اما هر یک با گرفتن سهمی از قدرت، زیر پرچم امارت، میزنند.
این چهار گروه عبارتند از:
۱. نسل دوم و سوم اعضای قدیمی و اصیل تحریک طالبان
۲. شبکه حقانی
۳. نسل دوم و سوم اخوانی های منسوب به احزاب جهادی
۴. خارجی های همکار با طالبان
عمق اختلافات و رقابت ها میان این دسته ها، بسیار بسیار بیشتر از آن چیزی است که میان عین و غین در حکومت جمهوری شاهد بودیم.
عبدالله و غنی، بر سر کلیت ساختار نظام با هم همسو بودند. و فقط بر سر میزان سهم خود از قدرت و منابع مالی با هم جدال میکردند، اما دسته های درون طالبان، بر سر شکل و ساختار نظام حکومتی هم با یکدیگر نزاع دارند
اختلاف بر سر امارت یا خلافت، تنها بخشی از دعواهای طرفین است.
چگونگی تقسیم منافع و منابع اقتصادی، وسیطره بر جغرافیا بعلاوه اختلاف در مبانی فکری و اعتقادی، طالبان را چنان در چالش های عمیق غرق کرده که به نظر نمیرسد به هیچ شکلی، امکان یکدست کردن تمام نیروها وجود داشته باشد.
از سوی دیگر، شبکه های مختلف در درون طالبان، به صورت مستقل، با سازمان های استخباراتی خارجی متعدد همکار هستند.
تعارض منافع سازمان های استخباراتی خارجی، موجب افزایش تعارض شبکه های درون طالبان نیز میشود.
چون استخبارات، در بدل پولی که میدهد، خواهان انجام کاری در جهت منافع خود است و طبیعیست که منافع ایران و پاکستان و چین و روسیه و آمریکا و هند و قطر و امارات و سعودی و ترکیه و .... هرگز با هم انطباق کامل ندارد.
این حجم از چندگانگی، تا کنون در پرتو منافعی که از بودن در کنار یکدیگر برای همه وجود داشته، قابل اغماض بوده است. اما حالا، زمان تثبیت قدرت فرا رسیده و به همین دلیل، هر گروهی تلاش میکند تا ضمن قدرتمند تر شدن، رقبا را از صحنه خارج نماید.
صف آرایی های پیدا و پنهان قندهار و کابل، نشان روشنی از این وضعیت است و این شکاف، اکنون، میان اخوانی ها و نیروهای خارجی نیز با سایر جناح ها پدیدار شده است.
زمزمه های اعتراضاتی قاری فصیح الدین (لوی درستیز) طالبان دارد در همین راستاست و آنچه که نسبت به حکمتیار واقع میشود نیز بخشی از همین ماجرا.
ملاهبه الله و حلقه اطرافش، میکوشند تا با استفاده از جایگاه حقوقی و شرعی که برای رهبرشان تعریف کرده اند، بقیه جناح را سرکوب یا تابع نمایند، اما یکی از محتمل ترین سناریو ها اینست که این تلاش، به حذف او منجر شود. چیزی که ظاهراً غرب و آمریکا هم به واسطهی تمرد های مکرر قندهار از توافق نامه دوحه، چندان بی میل به آن نیست.
سید احمد موسوی مبلغ
نظرات(۰ دیدگاه)