طالبان، فاسد ترین اداره تاریخ افغانستان
- انتشار: ۱۷ دلو ۱۴۰۲
- سرویس: دیدگاه
- شناسه مطلب: 171364
من به هشت دلیل ثابت میکنم که امارت «اسلامی» تالبان فاسد ترین اداره در تاریخ افغانستان است.
نخست، نبود دسترسی به اطلاعات از منابع ملی بزرگترین فساد است. هیچکسی از بودجه ملی که متعلق به مردم است و روش استفاده از آن آگاه نیست. بر بنیاد اصول اساسی حکومتداری، نبود دسترسی مردم به اطلاعات عامل اصلی فساد در یک سیستم است.
تالبان همهی امورات مالیاتی، بودجوی، تامیناتی و مصرفی را پنهان میکنند تا بتوانند زیرساختارهای فکری-ایوئولوژیک و استخباراتی خود را تقویت کرده و به جای کاهش فقر که مهمترین نیاز جامعه است مدرسه های استخباراتی و دیوبندی بنا کنند. تالبان نحو منابع خارجی را نیز پنهان میکنند. این رویکرد منبع اصلی فساد در کشور است.
دوم، فساد سیاسی مادرِ فساد اداری در اداره تالبان است.
فساد سیاسی به معنای ترجیح و تمرکز ایدئولوژیک در تقرریهای دولتی معنا میدهد.
این روش سبب میشود که شخصیت های خبیر، فهیم و متخصص از حاکمیت و قدرت که متعلق به مردم است به حاشیه کشانیده شوند و تنها ملا های وابسته به تالبان امتیازات و پُست های کلیدی را انحصار کنند.
طالبان در این زمینه دست تمام گروه های ایدئولوژیک را در جهان از پشت بسته اند.
سوم، تبعیض در سطح اپارتاید در برابر نیم نفوس کشور که زنان هستند کلانترین فساد اداری، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نامیده میشود.
برابری جنسیتی شاخص اصلی شفافیت و تبعیض جنسیتی شاخص عمده فساد اجتماعی است.
طالبان اپارتاید نژادی را در افریقا و اپارتاید بردگی را در امریکای لاتین و شمالی در سده های ۱۲ تا ۲۰ سرخروی ساختند.
چهارم، نپوتیسم یا خویشاوند گرایی در طالبان نسبت به هر گروه دیگر برجسته است. قدرت از روی جایگاه پدر، کاکا، برادر، ماما و به همین شکل حلقه های دومی، سومی، چهارمی حتا پنجمی تقسیم شده است.
این حلقه ها در همه ساختار های اداری رخنه کرده و یک سیستم قبیلهیی حاکمان دوران بربریت را شکل داده است.
پنجم، امیرالمومنین خود بزرگترین فساد تاریخ است. رهبری که صدا دارد و سیما نه، بر همهی امورات مملکت تصمیمگیر است.
امیرالمومنین در تاریخ اسلام از خود تعریف دارد. یعنی رهبر مسلمانان که بر بنیاد اصول اسلام، عدالت، انصاف و برابری را در جامعه تامین، تحکیم و نظارت میکند. این در حالیست که در کشور فقر، بیعدالتی، بیانصافی و بیحرمتی در برابر کرامت انسانی به ویژه زنان بیداد میکند.
ششم، برابری اجتماعی به عنوان یک ارزش و قاعده، بایسته اصلی نظام های امروزی است.
بر بنیاد شاخصهای قبول شده توسط نهاد جهانی «شفافیت بینالملل» نبود برابری اجتماعی و ارجحیت یک گروه بر گروه دیگر تهداب فساد را در جامعه محکم و فرهنگ آنرا نهادینه میکند.
طالبان در جامعهی چندین فرهنگی و چندین قومی ما یک سیستم تباهکن هژمونیک قومی را راهاندازی کرده اند که یکی از بزرگترین نوع فساد به حساب میآید. اقلیتهای قومی از ابتداییترین حقوق انسانی بیبهره هستند و حتا اقلیت هندو ها و سیکهای ما از کشور ناپدید شده اند.
هفتم، فساد فرهنگی یکی از کلانتری ظلم هاییست که بر جامعه ما توسط طالبان حاکمیت میکند.
طالبان مردم را از آزادی های فرهنگی محروم ساخته، هنر را به کلی از جامعه محو کرده و قشر وسیعی از هنرمندان را بیکار، بیروزگار و یا متواری ساخته است. اما به جای آن فرهنگ تالبانیسم را که با ریشه های فرهنگ مردمی رابطه ندارد بر جامعه تحمیل کرده اند. تحمیل فرهنگی و به حاشیه کشانیدن فرهنگ بومی یکی از شاخصهای اصل فساد فرهنگی در جامعه است که تالبان نام بلندی در جهان از این بابت دارند.
هشتم، فساد اجتماعی زمانی شکل میگیرد که مردم از تمرین آزادیهای عقیدتی خود توسط حاکمیت بیبهره میشود.
طالبان با تحمیل مذهبی تلاش کرده اند تا آزادی های مذهبی را از سایر گروه های عقیدتی در کشور بگیرند.
در این جمع میتوان از گروه های عقیدتی که متعلق به مکتب جعفری هستند و یا هممیهنان ما که عقاید غیر اسلامی از جمله هندویسیم، بودیسیم سیکهیسم دارند نام برد.
این رویکرد ظالمانه طالبان ارزشها و آزادیهای عقیدتی را در جامعه محو کرده و کلانترین فساد اجتماعی را به بار آورده است.
پس انسان آگاه باید بداند که طالبان مفسد ترین گروه نظامی-سیاسی در جهان است که بر مردم ما در نتیجه یک معاملهی سیاسی و استخباراتی تحمیل شده است.
هر انسان دانا باید به این تبلیغات طالبان که گویا «فساد را محو کرده اند» پاسخ قاطع دهد.
یادداشت
این پُست من به هیچ شکلی فساد گسترده دوران مافیایی را زیر نام «جمهوریت» توجیه نمیکند.
دکتر ملک ستیز
نظرات(۰ دیدگاه)