صلح و حفظ کرامت ملت افغانستان

  • انتشار: ۵ عقرب ۱۳۹۹
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 96151
روز جهانی صلح

این روزها در محافل مختلف سیاسی و عرصه رسانه های مجازی و مطبوعات، صحبت های مختلفی در خصوص صلح به گوش می رسد.

با توجه به اینکه بنده سال‌هاست در حوزه مطالعات خویش صلح و ارتباط تاریخی و میدانی مباحث صلح را پیگیری می نمایم، مطالبی را در این خصوص به صورت خلاصه و گذرا برای مشارکت سازنده در مباحث تقدیم خوانندگان می کنم و از منظر یک پژوهشگر حقوق که گفتمان صلح عادلانه را در جهان متناسب با دیدگاه های افغانی- اسلامی مطرح کرده، بدون اینکه بخواهم تعرضی به کسی داشته باشم، از لحاظ مبانی شناسی صلح مطالبی را عرض می کنم.

اولین بحث در خصوص صلح، توجه به تعاریف و شناخت آنها است. واژه صلح بسته به دیدگاه ها و منافع کشورها و همچنین به جهت اینکه از تعاریف مختلفی برخوردار است، بایستی به دقت تعریف گردد.صلح به معنای سازش با دشمن و راضی کردن او نیست. لازم است وقتی کارشناسی چه به عنوان یک نظریه پرداز و چه در جایگاه یک مسئول، می خواهد در خصوص صلح سخنی بگوید و یا اظهار نظری داشته باشد، باید تعریف صلح از دیدگاه حقوقی و اسلامی آن را بشناسد.

البته در اینکه صلح یک خیر احسن است و نص صریح آموزه های قرآن کریم و پیامبر اعظم(ص)، جامعه اسلامی را به سوی صلح رهنمون می سازد، شکی در آن نیست، اما در طرفداری از صلح نیز لازم است، به تعریف واحدی از صلح مورد نظر در نظام اسلامی توجه کرد.

آموزه های اسلامی، صلح را بر محور و با ابتنا به عدالت توصیه می‌کند و آن صلحی را خیر احسن می نامند که بر محور عدالت و صداقت باشد. بنابراین، باید گفت که علت اختلاف بین گروه ها و کارشناسان فعال در عرصه های سیاسی در حوزه صلح، به خاطر عدم تعریف دقیق از صلح است. و الا گمان نمی رود که یک فعال سیاسی در کشور با صلح مخالف باشد، بلکه این اختلافات ناشی از عدم توافق روی تعاریف اتفاق می افتد.

صلحی که در آن عدالت و کرامت ملت افغانستان و بهتر است بگوییم، همه انسان ها رعایت گردد، بسیار مطلوب و خواست قلبی افغانستان اسلامی است و غیر از این جواب معلوم است.

دومین نکته در خصوص گفتگوهای صلح، غفلت از موضوع صلح است. این روزها حلقه اصلی که مفقود به نظر می رسد، این است که ما با چه کسی باید صلح کنیم. اصلا موضوع جنگ ما چیست؟ و باید در چه موضوعاتی برای مذاکرات صلح بنشینیم؟ خواسته واقعی ما در این صلح چیست؟ و چه چیزی می‌خواهیم به دست بیاوریم؟ اینها سوالات مهمی هستند که قبل از هر چیزی باید پاسخ روشن به آنها داده شود.

اگر ما تحت فشار دشمن بخواهیم تن به مذاکره و صلح بدهیم، طبیعتاً در چنین شرایطی، حفظ کرامت و عزت کار دشواری خواهد بود و نتیجه چنین صلحی به عدالت نزدیک نخواهد بود. به قول یکی از سیاستمداران اروپایی که می گفت، مذاکره با دشمنی که گریبان شما را در دست دارد، حماقتی بیش نیست. پس اگر قرار است در خصوص صلح در کشور صحبت کنیم و سناریوهای آن را بچینیم، این اتفاق نباید از سر استیصال و رهاسازی گریبان باشد، بلکه برای احقاق حق، حق برصلح و رسیدن به آرامش و پیشرفت در سایه صلح عادلانه است.

نکته سوم، با توجه به اینکه، افغانستان در شرایط حاضر ظاهرا با هیچ کشور خارجی در حال جنگ سخت نیست اما نقش گروه های تروریستی با پشتیبانی و حمایت کشورهای خارجی در افغانستان تاثیر بسزایی در این‌جنگ به ظاهر داخلی داشته است. بنابراین تا زمانی که آتش‌بسی اتفاق نیفتد و فضای بین دو جبهه آرامش نسبی برای گفت و گو را پیدا نکند، موضوعات مورد منازعه به صورت تخصصی وارد بحث قرار نخواهد گرفت.

وقتی دشمن با ما وارد جنگ سخت و فرهنگی شده است، ما باید به گزینه صلح در حوزه جنگ و فرهنگ فکر کنیم. نظرات و دیدگاه ها را دقیقا معطوف به حوزه آن حوزه قرار دهیم تا بتوانیم نتایج مورد نظر را به درستی، در مذاکرات صلح تبیین کنیم و در داخل نیز، افکار عمومی را نسبت به پیامدهای آن توجیه نماییم.

نکته چهارم شناخت دقیق قدرت در جهان است. اینکه با چه کسانی پای میز مذاکره برای صلح باید نشست، امر مهمی است که نباید از آن غافل شد. نباید وقت و انرژی خود را در جایی هزینه کنیم که طرف مقابل صلاحیت تصمیم‌گیری و در نهایت قدرت پایبندی و اجرای توافقات را ندارد.

هیچ‌کس در خیر بودن صلح شکی ندارد، اما آنچه مهم است، ابتنای صلح بر محور عدالت و حفظ کرامت انسانی است و این یک صلح صادق و مثبت خواهد بود و اگر چنین نباشد، دیگر صلح نیست و ریشه در اصلاح و عدالت ندارد و پیامد آن هیچ خواهد بود و نتیجه اش از دست رفتن کرامت ملت افغانستان است که در طول تاریخ عزت و پایداری خود را حفظ کرده اند و به قول غیور مرد افغانستان زمین، شهید سید مصطفی کاظمی، اگر یک روز از زندگی مان باقی مانده باشد، آن یک روز را هم برای استقلال و حفظ کرامت وطن خواهیم جنگید.

و اما باید توجه داشت که آنچه امروزه در فضای رسانه‌ای در خصوص صلح گفته می‌شود، برخی آن را به معنای سازش تلقی می کنند و هرگونه صحبت در خصوص صلح و مذاکره را از دم تیغ انتقاد و پشت کردن به آرمان ها می‌گذرانند و عده‌ای دیگر نیز که اندکی لحن آرامتری دارند و صلح را معادل آرام‌سازی تلقی می‌کنند، در نهایت برآیند آن را سودمند به حال کشور ارزیابی نمی‌کنند و مطلوبیت های لازم را در فضای آرام سازی تصور نمی کنند و طبیعتاً موضع‌گیری‌های این افراد، غالباً در مقابل کسانی است که طرفدار آن هستند. باید گفت که نباید واژگان را از دایره تعریف خود خارج نماییم. وقتی صحبت از صلح می شود، آن را متناسب با معنا و تعاریف خود مد نظر قرار دهیم و همچنین در هنگام صحبت از سازش، دقیقاً به تعاریف و معانی آن توجه کنید و همچنین نباید هیچ مذاکره ای را به معنای صلح تلقی کنیم. حتی توافقات صورت گرفته در خصوص بعضی مسایل به معنای صلح نیست، بلکه صرفاً یک توافق برای تدبیر امور است.

صلح راضی کردن دشمن به هر قیمت نیست که ما از مکتب پیامبر مکرم اسلام آموخته‌ایم که مقاومت و تن دادن به سختی های آن، بر تحقیر شدن و از دست دادن عدالت و کرامت ترجیح دارد. تجربه تاریخی نیز به ما آموخته است نباید زمان مذاکره با دشمن تحمیلی باشد، بلکه باید در موضع قدرت و با اراده ما باشد، در غیر این صورت نتیجه آن همان گونه که گفته شد، هیچ خواهد بود و نه تنها گره ای از مشکلات کنونی را باز نخواهد کرد، بلکه به دشمن این پیام را می دهد که دستمان تهی است و می تواند خواسته‌های دیگر خود را نیز به ما تحمیل کند. هر اقدامی در این خصوص باید مبتنی بر عقلانیت، تدبیر، عدالت، عزت و حفظ کرامت شایسته ملت افغانستان باشد و منافع میهن و ارزش های ما را تامین کند.

سید حبیب موسوی

نظرات(۰ دیدگاه)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *