سیاهپوست نیستیم/ مهاجر افغانستانی هستیم
- انتشار: ۱۷ اسد ۱۴۰۳
- سرویس: تیتر 2دیدگاه
- شناسه مطلب: 189971
جورج فلوید را یادتان هست؟ همان سیاهپوستی که پلیس آمریکایی، گردن او را زیر پایش فشار میداد و انتشار آن تصاویر، رگ گردن بشر دوستانه هزاران نفر را در جهان و از جمله ایران باد کرد؟
رفتار آن پلیس آمریکا با جرج فلوید سیاهپوست، غیر انسانی و بیرحمانه بود و به نظر میرسید که نژادپرستانه هم باشد.
اعتراض به رفتار آن پلیس خاطی آمریکایی، بیشتر به این دلیل شدت پیدا کرد و ضریب یافت که احساس میشد آن نوع از رفتار، در حال تبدیل شدن به یک روند نژادپرستانه و ضد انسانی در امریکاست.
اینکه کرامت انسانی آدمها نادیده انگاشته شود و یک انسان، صرفاً به دلیل نژاد یا ملیت یا رنگ پوست خود مورد بازخواست یا اذیت و ازار ویژه تر پلیس قرار بگیرد، مورد نکوهش بود.
اکنون مشابه همان تجربه ای که برای جرج فلوید در آمریکا رخ داد، برای نوجوان مهاجر افغانستانی در آبسرد تهران هم روی داده است.
پلیس تهران، در حالیکه چند زن سراسیمه و نالان اطراف او هستند، نوجوان افغانستانی را با صورت بر روی آسفالت خوابانده و او را با خشونت، فشار میدهد.
آنگونه که گفته شده، نوجوان افغانستانی، پانزده سال دارد و ناشنواست.
این نوجوان، حتی اگر جرمی هم مرتکب شده باشد، مستحق چنین رفتاری نیست.
یک انسان پانزده ساله، کودک به حساب می آید و بدیهیست که سن او، به شکل تخمینی برای پلیس، قابل حدس زدن است.
مدتهاست که زنگ خطر برای مهاجرین افغانستانی در ایران به صدا درآمده است.
خاطرات تلخ زیر پا گذاشتن کرامت انسانی مهاجر افغانستانی در ایران، که نسل اول مهاجرین، آن را در دوران استانداری اسماعیل مفیدی بر خراسان و ریاست حسینپور بر اداره اتباع ان زمان و با ستمگری «کریم غول» در ذهن دارند، بیش از دو دهه مجاهدت فرهنگی نیاز داشت تا پاک شود، اما آن همه تلاش جوانان دلسوز ایرانی، اکنون با آنچه که طی چند ماه توسط تیم های سایبری مهاجر ستیز انجام شده، به علاوه رفتار پلیس، ضرب در صفر شده است.
اصلی ترین نگرانی کنونی این است که آیا مهاجر ستیزی تیم های سایبری و رفتار خشن پلیس با مهاجرین که اخیرا دهها مورد آن گزارش شده، صرفا اقداماتی شخصی اند؟ یا یک روند ریشه دار برنامه ریزی شده؟
آمریکا، میلیاردها دلار در افغانستان هزینه کرد و کشور و قدرت را در اختیار متحد خود (طالبان) قرار داد، اما هرگز در قلب های مردم افغانستان نفوذ نکرد حال آنکه مردم افغانستان، به واسطه پیوند تمدنی و فرهنگی محکمی که با ایران دارند، به ایران و ایرانی عشق می ورزیدند و ایران را خانه خود و ام القرا میدانستند.
اگر طالبان به عنوان یک سازمان استخباراتی قلدر، سرمایه آمریکا در افغانستان به حساب بیاید، مردم افغانستان و عشق آنها به ایران، اصلی ترین سرمایه ایران در افغانستان بود که بیست سال ایران را با کمترین هزینه، در برابر آمریکا به یک کنشگر اثرگذار بدل کرده بود.
در سه سال گذشته، معاشقه سیاست بازان منفعت طلب با طالبان تروریست که دلیل اصلی بیچارگی و مهاجرت مردم افغانستان هستند، تنها سرمایه ایران در افغانستان را به شدت در معرض آسیب قرار داد و اکنون، افزایش بیشمار اینگونه از رفتارها با مهاجرین، آخرین میخ ها را بر تابوت روابط دو ملت خواهد کوبید.
به فرموده رهبر انقلاب، حکومت ها می آیند و میروند و آنکه باقی میماند، مردم افغانستان است.
اینکه متولیان امر در ایران، میان مردم افغانستان و طالبان، کدام را یک انتخاب میکنند، معلوم خواهد کرد که میان معاشقه با طالبان و روند مهاجر ستیزی های اخیر، رابطه معناداری وجود دارد یا خیر.
امیدواریم که وضعیت کنونی، تتمه مسیری که تطهیر گران طالبان آن را پیمودند نباشد.
سید احمد موسوی مبلغ
نظرات(۰ دیدگاه)