سیاستِ اضطرار!
- انتشار: ۱۶ اسد ۱۴۰۰
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 118222

اشرفغنی پس از سقوط بسیاری از ولسوالیهای هرات، به اسماعیلخان وعدهی حمایت و تجهیز و اکمالات نظامی داده بود، ولی اسماعیلخان میگوید حکومت تاکنون به وعدهی خود عمل نکرده است. علمای دین و ملاامامان در هرات یکی پس از دیگری به صفِ طالبان میپیوندند و به روی مأمومین و نمازگزارانی که سالها به آنها اقتدا نمودند، اسلحه میکَشند.
امرالله صالح معاون اول اشرفغنی که صفحات مجازی تویتر و فیسبوک را با فضای واقعی و جبههی جنگ اشتباه گرفته است، همواره شعار شکست دشمن و پیروزی و فتحالفتوح میدهد. این وضعیت نشان میدهد که حکومت در مدارِ قاعدهی اضطرار میچرخد. ریشهی آن، یکی این است که شوربختانه سیاستگران ما هرگز توان تصمیمگیری درست نداشتهاند. از این رو، همیشه در برابر عمل انجام شده قرار گرفته و تاکنون هر عملی را قاعدهی ضرورت و اضطرار بر آنها تحمیل کرده است. اضطرار، با ناکامی و شکست همراه است؛ ولی شکستی که به دروغْ مُهرِ پیروزی بر آن زده میشود و همگان آن را به مثابهی کامیابی تلقی میکنند. سیاست اضطرار در برابر سیاست انتخاب قرار دارد. انتخاب، همیشه پس از تعقل، تدبیر و برنامهریزی صورت میگیرد، ولی اضطرارْ چیزی است که حکومت یکباره و بدون هیچ اندیشه و تدبیری با آن مواجه میشود.
اشرفغنی از روز نخست، الفبای سیاست را با قلمِ تعصب و تکلیف و نه تعقل و تدبیر نوشت. حکومت اشرفغنی یکی از روشنترین نمونههای سیاست اضطرار است که نه تعقل و خردورزی و نه تصمیمِ درست، هیچکدام پشتوانهی آن نخواهد بود؛ بلکه بازهم تعصب و تکلیف آن را رهبری خواهد کرد؛ تعصب نژادی و تکلیف سازمانی و گروهی.
دکتر سید یحیی موسوی
نظرات(۰ دیدگاه)