سه جنبش اصلاحی که پیروز نشد
- انتشار: ۲ دلو ۱۳۹۸
- سرویس: اجتماعیدیدگاه
- شناسه مطلب: 75274
بیستم ژانویه مصادف با سی و دومین سالروز درگذشت «خانعبدالغفارخان» از رهبران معاصر جامعه پشتونهای پاکستان و افغانستان است. این جامعه در پنج قرن اخیر، شاهد سه حرکت اصلاحی بود که اگر به پیروزی میرسید، اکنون شاهد نارسایی از نوع افراطگرایی در بین پشتونها نبودیم.
یکی از این نهضتها، به جریان اصلاحی «بایزید انصاری» مشهور به «پیر روشن» به قرن دهم هجری برمیگردد. هرچند او خود را اصالتاً عرب از نوادگان «ابو ایوب انصاری» میدانست اما محیطی که در آن رشد کرد، او را کاملاً با خوی و خصلت پشتونها به بار آورد. بایزید، متولد «جالندهر» از شهرهای قدیم هند بود اما پدرش به شمالیترین نقطه هند که اکنون مناطق قبایلی پاکستان خوانده میشود، کوچید. بایزید، افزون بر شخصیت علمی، یک مبارز نیز بود که سالها علیه کارگزاران دولت «بابری» یا «مغولی» هند رزمید.
او کتاب «خیرالبیان» را به زبان پشتو و قسمتی به فارسی و عربی نوشت که محتوای آن، بر مذاق روحانیان قشری مسلک مثل «آخوند درویزه» خوش نیامد. پیر روشن که مخالفانش، «پیر تاریک» خطابش میکردند، دارای عقاید مخصوص به خود بود که بیش از پیش او را در برابر علمای سنتی قرار داده بود. او صاحب ابتکار و نوآوری در زبان پشتو بود که حتی مخالفانش از سبک نوشتن او استفاده کردند. اگر نهضت بایزید پیروز میشد، اکنون افراطگرایان در جامعه پشتونها به خصوص پشتونهای پاکستان، کمتر قدرت داشتند.
جریان اصلاحی دیگر جامعه پشتون، متعلق به قرن دوازدهم هجری است. رهبر این جنبش اصلاحی، «خوشحالخان ختک» شاعر و نویسنده پشتوزبان از منطقه «اگوره ختک» از توابع «نوشهره» پیشاور بود. او نویسنده بیش از ۱۰ اثر علمی است که افزون بر فقاهت و دانایی، یک مبارز ملی نیز بود. خوشحالخان، با دو شاه سلسله مغولی هند یعنی «شاه جهان» و «اورنگزیب» دست و پنجه نرم کرد. او پس از مدتها مبارزه با گورکانیان هند، دستگیر شد و سالهای زیادی در قلعه «رنتنهبور» هند زندانی بود.
خوشحالخان، درعینحال که با حاکمان هند درگیر بود، از اقدامات اصلاحی در جامعه پشتون نیز غافل نبود. او چهارصد سال پیش، درد جامعه پشتون را غفلت از فراگیری علم عنوان میکرد. خوشحالخان چنان بیباکانه بر جامعه خود میتاخت که اکنون بسیاریها نمیخواهند جایگاه او برجسته شود.
این حماسهسرای پشتون، در جایجای کلیات خود از درد جهالت در جامعهاش مینالد و بیپرده از خفقان محیط خود سخن میگوید. ابزار خوشحالخان در جنگ با شاهان مغولی شمشیر اما وقتی به اصلاح داخلی مبادرت میکرد، تکیهگاه او علم بود. نهضت خوشحال اگر سراسری و پیروز میشد، امروز کمتر شاهد افراطگرایی در جامعه خوشحالخان بودیم.
سومین جنبش اصلاحی موردنظر ما، به حرکت خانعبدالغفارخان شخصیت قابلقبول پشتونهای پاکستان و افغانستان برمیگردد. اصلیت او که به «فخر افغان» و «پاچاخان» شهرت داشت، مناطق قبایلی پاکستان بود اما چنان به افغانستان عشق میورزید که وقتی ۳۲ سال پیش در چنین روزی در پاکستان فوت کرد، پیکر او را طبق وصیتش در شهر جلالآباد مرکز ولایت ننگرهار دفن کردند.
عبدالغفارخان یکی از مبارزان علیه دولت هند بریتانیایی بود اما مثل گاندی، مبنای مبارزهاش را منهای خشونت و عدم تشدد قرار داده بود. او مخالف جدایی پاکستان از هند بود زیرا شرایط را برای این جدایی مناسب نمیدانست. وقتی کشور پاکستان تشکیل شد، او به خاطر مخالفتش با ایجاد این کشور، همیشه تحت پیگرد سران پاکستان قرار داشت و فشارهای زیادی را تحمل کرد. او معتقد بود که فقط در روشنی علم و دانایی است که جامعه را میتوان به راه درست هدایت کرد. این شخصیت مبارز، تلاشهای زیادی در چارچوب «انجمن اصلاح افاغنه»، «افغان جرگه» و «جنبش خدمتگزاران خدایی» یا «د خدایی خدمتګار غورځنګ» برای باسواد کردن جامعهاش انجام داد اما به خاطر سنگاندازیهای بیشماری که نخست توسط انگلیس و سپس حاکمان پاکستان انجام شد، نتوانست به آرمانهایش جامه عمل بپوشد.
نتیجه این که اگر این سه نهضت، پیروز میشد، امروز نه از سلطه مکتب «دیوبندی» بر مدارس دینی پاکستان خبری بود و نه شاهد افراطگرایی در جامعه پشتون بودیم. با شکست این نهضتها بود که جان انسان، بیارزش و جوی خون در جامعه پشتون جاری شد.
محمد مرادی
نظرات(۰ دیدگاه)