سراب اخراج
- انتشار: ۱۸ جوزا ۱۴۰۴
- سرویس: دیدگاه
- شناسه مطلب: 229272

صدای پای آمریکا در بگرام و شورابک، بلندتر از هر زمان دیگری به گوش میرسد.
گزارشهای معتبری نشان میدهند که در روزهای اخیر، کارگران محلی زیادی به پایگاه هوایی شورابک منتقل شدهاند و تعمیرات ساختمانی این پایگاه استراتژیک به پایان رسیده است.
به احتمال زیاد، نیروهای آمریکایی اکنون در این پایگاه مستقر شدهاند.
آنچه که موجب تقویت گمانه حضور آمریکایی ها در شورابک شده، انتشار گزارش های مشابهی در ماه آپریل مبنی بر سپردن پایگاه بگرام توسط طالبان به آمریکاست.
در ماه اپریل، یک وبسایت بلغارستانی، گزارشی از فرود یک هواپیمای C-17 نظامی آمریکا در بگرام منتشر کرد و متعاقب آن، گزارش های محلی متعدد از شنیدن صدای نشست و برخاست هواپیما در بگرام منتشر شد.
هرچند که هم آمریکایی ها و هم طالبان، فرود این هواپیما در بگرام را تکذیب کردند، اما همه میدانند که چنین پروازهایی، تابع پروتکل های محرمانه امنیتی است و هیچگاه رسماً تأیید نمیشود.
وقتی که گزارش های متواتر محلی در بگرام و شورابک را کنار داده های سایر منابع میگذاریم، احتمال صحت خبر فوق، بسیار بالا میرود.
بازگشت آمریکاییها به بگرام و شورابک، از دیدگاه خود آنها، با توجه به خطرات چین، ایران و روسیه، ضرورتی اجتنابناپذیر است. طالبان نیز بر اساس ضمائم توافقنامه دوحه، نمیتواند با این اقدام مخالفت کند.
چرا همسایگان سکوت کرده اند؟
نکته مهم این است چرا کشورهای همسایه، نسبت به حضور فیزیکی آمریکا در افغانستان واکنش ندارند؟ آیا سیستم های استخباراتی آنها اطلاعات کافی در این زمینه ندارند؟
بدیهی است که چین، ایران و روسیه، حضور مجدد نظامی آمریکا در افغانستان را یک تهدید قلمداد کنند؛ اما به نظر میرسد آمریکا بهترین زمان را برای بازگشت به افغانستان انتخاب کرده تا رقبا کمترین امکان واکنش منفی را داشته باشند.
اوکراین، در حملات اخیر خود به روسیه، ضربات سنگینی به این کشور وارد کرده است.
نتیجه این حمله وسیع و برق آسا که به اعتقاد برخی، با حمایت مستقیم اروپا و تایید آمریکا انجام شده این شد که روسیه، تحت فشار شدید روانی و نظامی قرار گرفته است.
حجم این فشار به حدی است که روسیه مجالی برای تمرکز بر مسائل دیگر و از جمله شورابک و بگرام ندارد.
از سوی دیگر، مذاکرات ایران و آمریکا وارد مرحله حساسی شده است.
در شرایطی که ایران نمیخواهد به عنوان عامل برهمزننده مذاکرات شناخته شود، در حال چانه زنی با آمریکا بر سر حفظ ظرفیت های غنی سازی اورانیوم خود است و طبیعیست که برای حفظ این امتیاز، در بدل رفع تحریم ها، باید امتیاز قابل توجهی هم به آمریکا بدهد و در نتیجه، در شرایط فعلی، امکان مخالفت جدی با حضور آمریکا در افغانستان را ندارد.
چین نیز این روزها درگیر یک رویارویی غیررسمی با تحریکات تیتیپی است و حفظ منافع و سرمایهگذاریهایش در پاکستان را به تحولات افغانستان اولویت میدهد.
دقیقاً به همین دلایل، به نظر میرسد آمریکا بهترین زمان را برای بازگشت به افغانستان انتخاب کرده است.
پس از تکمیل این بازگشت، حتی اگر همسایگان افغانستان قصد مخالفت داشته باشند، فرصتی برای آن نخواهند یافت.
بازگشت آمریکا و منافع طالبان:
بازگشت آمریکا به افغانستان تحت حاکمیت طالبان، ممکن است با مخالفت بخش هایی از طالبان مواجه شود، اما منافعی که در این بازگشت برای طالبان قابل تصور است، مانع از آن خواهد بود که مخالفان آمریکا، بتوانند کاری از پیش ببرند.
بخشی از این منابع را در موارد زیر میتوان برشمرد:
۱. طالبان تلاش زیادی دارند تا از وضعیت گروه به وضعیت یک حکومت تغییر شکل بدهند. آنها به شدت نیازمند رسمیت یافتن حکومت خود هستند.
طالبان با ایران و روسیه و چین، روابط نزدیکی دارند، اما این رابطه نزدیک، هرگز نتوانسته در رسمیت یافتن آنها موثز باشد.
طالبان میدانند که فقط آمریکاست که میتواند گره از مشکلات آنها باز کند و لذا به هر ساز آمریکایی خواهند رقصید.
۲. بحران اقتصادی طالبان و افغانستان، با حضور آمریکایی ها در کوتاه مدت تا حدی مرتفع خواهد شد.
پروژه هایی که آمریکا به نیروهای کمیشن کار طالب خواهد داد، یک مسکن خوب اقتصادی تلقی میشود.
۳. بیم هر حمله نظامی علیه طالبان از سوی هر جهتی، پس از حضور آمریکایی ها در افغانستان به صفر خواهد رسید.
۴. تمام نیروهای مزاحم داخلی اعم از مخالفین سیاسی، فرهنگی، مدنی و نظامی که طالبان آنها را وابسته به ایران یا روسیه میداند، با کمک آمریکا از صحنه حذف خواهند شد.
فرجام سخن:
طالبان در چهار سال گذشته، با ادعای دروغین «اخراج آمریکا» از افغانستان، رقبای آمریکا را به سخره گرفتند.
آنها ضمن دریافت کمکهای آشکار آمریکا برای تثبیت و بقای خود، همسایگان را نیز تا حد ممکن دوشیده اند.
اکنون، این است افغانستان و همسایگان، و سراب اخراج آمریکا.
سید احمد موسوی مبلغ
نظرات(۰ دیدگاه)