سخنی درباره تظاهرات ضد آمریکایی در افغانستان
- انتشار: ۱۶ اسد ۱۴۰۱
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 132186
عدهای در ایران ذوقزده شدهاند که گویا در افغانستان تظاهرات ضد آمریکایی برگزار شده است اما غافل از این که اگر همین جماعت تظاهرکننده بین ایران و آمریکا یکی را انتخاب کنند، قطعاً آمریکا را به مراتب بیشتر از ایران ترجیح میدهند.
ذهنیت ضدآمریکایی بودن طالبان و حامیان آنان در ایران به دلیل دو دهه جنگ طالبان علیه آمریکا شکل گرفته است. این در حالی است که طالبان و عقبه فکری این گروه، «آمریکاستیز»، «ضدآمریکایی» و در مجموع «بیگانهستیز» نیستند بلکه جنگ طالبان با آمریکا و یا در مجموع جنگهای مبارزان افغان علیه متجاوزان به ساختار و قوانین حاکم بر قبیله برمیگردد.
در قوانین بدوی و قبیلهای، اگر بیگانهای بدون هماهنگی با بدویان و اهل قبیله، وارد قلمرو قبیله شود، اهل قبیله علیه مهاجم به دفاع برمیخیزند. این قاعده را «ابن خلدون» در «مقدمه» خود شرح داده است که نسبت به ساختار قبیلهای افغانستان هم صدق میکند.
این قاعده یعنی دفاع اعضای قبیله در برابر «مهاجم ناهماهنگ»، در هنگام ورود آمریکا به افغانستان نیز عملی شد زیرا آمریکا نه تنها بدون هماهنگی با طالبان و عقبه فکری این گروه وارد افغانستان شد بلکه به طالبان و قبایل همسو با طالبان در قدرت سهم نداد. اینگونه بود که طالبان بر اساس حس قبیلهای اما با نقاب ایدئولوژی به دفاع از «قلمروازدسترفته» خود پرداختند. زمانی که آمریکا متوجه قضیه شد، در یک چرخ راهبردی، درباره مسائل افغانستان از جمله خروج خود با طالبان مشورت و هماهنگی کرد و به این گروه وعده واگذاری قدرت را داد. طالبان نیز در مقابل این بخشش آمریکا، ایدئولوژی ضد آمریکایی خود را کنار گذاشتند و به عنوان متحد و دوست آمریکا در منطقه عمل کردند. اگر اکنون در ظاهر، فاصلهای بین آمریکا و طالبان دیده میشود، این دوری از ناحیه آمریکا است و درغیرآن طالبان برای دوستی و نزدیکی با آمریکا، سر از پا نمیشناسند.
قاعده حاکم بر جوامع قبیلهای، در جنگهای اول و دوم افغان و انگلیس نیز دیده شد. مثلاً انگلیسها در جنگ اول افغان و انگلیس به صورت یکجانبه سراغ «شاه شجاع» نوه احمدشاه دُرانی رفتند و از وی حمایت کردند، در حالی که خوانین و بسیاری از سران قبیله را از نظر دور داشته بودند. اگر انگلیسها با سران قبیله برای ورود به افغانستان هماهنگی میکردند، هرگز جنگ اول افغان و انگلیس رخ نمیداد.
همین اتفاق، بازهم در جنگ دوم افغان و انگلیس به وقوع پیوست زیرا انگلیسها برای ورود به افغانستان، بخشی از سران قبیله مانند خانواده امیرشیرعلی خان و حامیانش را از نظر دور داشتند. اینگونه بود که اعضای همین خانواده مثل «ایوبخان» فرزند امیرشیرعلی خان در مقطع کوتاهی علیه انگلیسها در منطقه «میوند» مقاومت کرد. این در حالی است که انگلیسها سراغ عبدالرحمان خان پسر عموی ایوبخان رفته بودند و از وی حمایت میکردند. لذا عبدالرحمان خان نه تنها علیه انگلیسها دست به اسلحه نبرد بلکه متحد انگلیسها باقی ماند و در مقابل ایوبخان جنگید تا سرانجام این رهبر غازیان! را به ایران فراری داد.
سخن پایانی این که جنگ مقدس، وطندوستی و جهاد در ساختارهای قبیلهای، نقاب و پوششی برای حفظ قلمرو است. اگر مهاجمان به اهالی قبیله امتیاز بدهند و یا آنان را به قدرت برسانند، دیگر نه از جنگ ایدئولوژیکی و بیگانهستیزی خبری است و نه جهادی در کار است. در کل، جنگهای افغانستان تا جایی که مقدس بوده باشند، جنگ بر سر حفظ قلمرو از بُعد داخلی و تأمین منافع ابرقدرتها از بُعد خارجی بوده است. لذا تظاهرات دیروز طالبان و حامیان آنان نیز تا جایی که ضد آمریکایی بوده باشد، التماس برای نزدیکی بیشتر آمریکا به طالبان بوده است.
محمد مرادی
نظرات(۰ دیدگاه)