سایه اژدهای زرد در افغانستان
- انتشار: ۱۳ جدی ۱۳۹۹
- سرویس: بین المللدیدگاه
- شناسه مطلب: 103090

اینروزها مردمی خسته از جنگ و انفجار و ناامنی، گمشده خود را در خبرهای مذاکرات صلح قطر جستوجو میکنند. گزارش ترورهای سریالی و انفجارهای تروریستی پیاپی در کابل و … آن قدر زیاد است که برخی از خبرهای مهم نیز در میان آنها گم میشود و مورد توجّه و تحلیل قرار نمیگیرد. از جمله خبرهایی که در هفته گذشته منتشر شد؛ ولی در میان خبرهای مذاکرات صلح و ترورهای جاری دیده نشد بازداشت ده جاسوس مسلّح چینی در کابل بود. ریاست امنیت ملی، ۱۰ شهروند چینی را به اتّهام جاسوسی و مدیریت یک شبکه تروریستی در کابل بازداشت کرد. گفته شده بازداشتشدگان با اداره استخبارات چین در ارتباط بودهاند.
بر بنیاد اطلاعات ریاست امنیت ملی، از نزد جاسوسان چینی سلاح، مواد منفجره و اسناد و شواهدی به دست آمده که ارتباط آنان را با گروههایی مثل طالبان و داعش و شبکه حقانی ثابت میکند.
با توجّه به سابقه شصت ساله تلاشهای چین برای نفوذ و لانهگذاری در افغانستان واینکه چین تلاش میکند به بزرگترین قدرت جهان تبدیل شود و کشورهای منطقه به خصوص همسایگان خود را زیر سلطه خود بگیرد، این موضوع را اندکی بسط میدهیم.
تلاشهای چین با هدف نفوذ در سیاست افغانستان دستکم شصت سال پیشینه دارد. از زمانیکه انقلاب کمونیستی به رهبری مائو تسهتونگ به پیروزی رسید، تلاشهای چین برای نفوذ در کشورهای دیگر نیز آغاز شد؛ زیرا چین پرچم نوعی دیگری از کمونیسم را به دوش گرفته بود که با کمونیسم روسی لنین و استالین مغایرت داشت. با اینکه چین و روسیه هردو نظامهای سیاسی سوسیالیستی داشتند؛ امّا بر سر سلطه خود در کشورهای دیگر شدیداً رقابت و دشمنی میکردند.
دهه چهل، اوج نفوذ اتحاد جماهیر شوروی و چین در افغانستان بود؛ همزمان با تشکیل “حزب دموکراتیک خلق” با حمایتهای همهجانبه شوروی، چین نیز “سازمان دموکراتیک نوین” را ایجاد کرد. این سازمان در میان مردم به نام نشریه خود “شعله جاوید” معروف شد. اکرم یاری، صادق یاری، رحیم محمودی و هادی محمودی شعله جاوید را در سال ۱۳۴۴ بنیاد گذاشتند. آنها از کمونیسم نوع چینی پیروی میکردند و مائوتسهتونگ، رهبر انقلاب چین را رهبر خلقهای جهان میخواندند و شعار میدادند: زنده باد مائو رهبر خلقهای جهان، مرگ بر امپریالیسم و سوسیال امپریالیسم. منظورشان ایالات متحده امریکا و اتّحاد جماهیر شوروی بود.
سازمان چینی شعله جاوید که همزمان با حزب دموکراتیک خلق فعالیت خود را آغاز کرده بود، چیزی از مشابه روسی خود؛ یعنی حزب خلق کم نداشت. شعله جاوید بعدها به گروههای خردتر تقسیم شد و فعالیتهای سیاسی و فرهنگی و نظامی خود را ادامه داد. شاید این نامها را شنیده باشید: ساما، سازا، سزا، سفزا، رهایی، ساجا، فازا، راوا و … اینها نام تعدادی از گروههای چپ از نوع چینی بود که در اصل از بدنه سازمان دموکراتیک نوین یا همان شعله جاوید جدا شده بودند.
شعلهایها در دوران جهاد به این نتیجه رسیدند که به نام شعله جاوید و با ایدئولوژی مارکسیسم نمیتوانند در میان مردم مسلمان جای پایی به دست آورند. لذا شیوه کار خود را تغییر دادند؛ به گروههای خردتر تقسیم شدند و با روشهای مزوّرانه در احزاب اسلامی و جهادی نفوذ کردند. وظیفه این گروههای مائوئیستی، جذب نیروهای جوان با استعداد و آوردن آنها در گروههای خود، دامنزدن به اختلافات قومی و مذهبی و ایجاد اختلاف در میان گروههای مختلف جهادی بود.
شعله جاوید هرچند در سالهای اخیر ضعیف شده است؛ امّا دستههای مختلف آن با نامهای جدید همچنان در افغانستان فعال است؛ هم در گروههای مختلف سیاسی حضور دارد و هم در نهادهای حکومتی و حتّی چند تن از شعلهایها در پستهای مهم حکومتی نیز انجام وظیفه میکنند و همچنان اهداف پیشگفته را انجام میدهند.
اژدهای زرد چه میخواهد؟
در بیست سال اخیر، چین از یکطرف با حکومت افغانستان رابطه سیاسی و تجاری خوب داشته، از طرفدیگر از گروه طالبان حمایت مالی و تسلیحاتی کرده است. با اینکه چین هیچ مایل نیست گروه افراطی چون طالبان به قدرت برسد و از مسلمانان ناراضی سین کیانگ حمایت کند؛ ولی بازهم از این گروه حمایت میکند، چرا؟
یافتن پاسخ این پرسش دشوار نیست؛ افغانستان کشوری است بیصاحب و بیدر و دروازه که در بیست سال اخیر به محل رقابت و تصفیهحساب کشورهای مختلف با یکدیگر تبدیل شده است؛ مثلاً هند و پاکستان، عربستان و ایران، امریکا و روسیه و …
چین با ایالات متحده امریکا بر سر سلطه بر کل جهان رقابت دارد و تلاش میکند در مناسبات سیاسی جهان جای اتّحاد جماهیرشوروی را بگیرد. بدینروی برای زمینگیر کردن امریکا در افغانستان از طالبان حمایت میکند. در مقابل ایالات متحده امریکا در سالهای اخیر سعی کرده است با استفاده از هممرزی افغانستان با چین، در میان مسلمانان ناراضی سین کیانگ نفوذ و گروههای مسلّح سین کیانگ را که در افغانستان نیز فعال هستند حمایت کند و چین را تحت فشار بگذارد.
همچنانکه امریکا تلاش کرده است گروههای تروریستی القاعده، داعش، طالبان و گروههای تجزیهطلب ایغوری را تجهیز و مسیر رسیدن آنها را به مرزهای چین تسهیل نماید.
چین با هندوستان اختلافات مرزی و سیاسی دارد و از طرفی متحد استراتژیک پاکستان است. هردو کشور تلاش میکنند مسیرهای نفوذ هند در افغانستان و مسیر اقتصادی، تجاری آن کشور را به آسیای مرکزی ببندند. این خود یکی دیگر از دلایل حمایت چین از طالبان است.
از جانب سوّم گروههای تجزیهطلب ایغوری با حمایت القاعده و طالبان در افغانستان فعالیت میکنند و سعی دارند مسلمانان چینی را تحریک کنند و به منافع چین ضربه بزنند. چین با حمایت از طالبان و نفوذ در این گروهها میخواهد فعالیت این تجزیهطلبان چینی را کنترل و خنثی کند.
به قدرترسیدن گروههای افراطی چون طالبان هرگز به سود چین نیست و میتواند به تقویت گروههای افراطی تجزیهطلب در این کشور منجر گردد. چین و ایران و کشورهای مشابه سعی میکنند با ایجاد رابطه با طالبان و حمایتهای محدود از این گروه، پادزهری برای نیشهای زهراگین آن ایجاد کنند. تا در حال حاضر از شرّ طالبان در امان بمانند و در آینده اگر طالبان به قدرت رسید رابطه خصمانه با این کشورها نداشته باشد.
بنابراین چین در افغانستان به دنبال سه هدف مشخص است: شکست هژمونی ایالات متحده امریکا در افغانستان و منطقه، قیچی کردن دنباله نفوذ هند و ضربهزدن به گروههای جداییطلب چینی. چنانکه امنیت ملی اعلام کرده است این جاسوسان برای شناسایی و ترور فعالان ایغوری فعالیت میکردهاند و با شبکه حقانی و برخی گروههای تروریستی دیگر ارتباط داشتهاند.
به گفته آگاهان امنیتی در افغانستان بیش از ۵۰ کشور فعالیتهای استخباراتی منظم و جدّی دارند. نهادهای امنیتی افغانستان تمام توان خود را برای مقابله با فعالیت استخباراتی پاکستان و هند و دوسه کشور دیگر به کار گرفته اند و از نیش زهراگین اژدهای زرد غافل شدهاند.
سبد اسحاق شجاعی
نظرات(۰ دیدگاه)