زنانِ «مردخو» و بازتولید اقتدار پدرسالارانه!
- انتشار: ۲۶ عقرب ۱۴۰۱
- سرویس: تیتر 2دیدگاه
- شناسه مطلب: 134392
واقعیت های فرهنگی سیاسی و مطالعات اجتماعی نشان می دهد که مشکل زنان و مانع پیشرفت بانوان، تنها درسیستم اقتدارگرای مردسالار و نظام استبدادی و سلسله مراتبی پدرسالار افغانستان خلاصه نمی شود؛ بلکه بخش عمده ای از موانع فرهنگی و منش رایج سیاسی که سد راه جامعه ی زنان و جنبشهای هویت محور بانوان می گردد، خانم های مردخو، نَرانه اندیش و سیاست پیشه ای هستند که اندیشه ی استبداد مردانه را دایما بازتولید و الگوی اقتدارِنرینگی را در رفتار عملی و گفتار آزمندانه ی سیاسی شان بصورت گسترده، ترویج می کنند.
خانم حبیبه(محبوبه) سراج یکی از این زنان شناخته شده می باشد که جایگاهی درسیاست و پایگاهی درمیان نیروهای کنشگر داشته است و از زنان بانفوذ و صاحب قدرت به حساب می آید. بانو سراج، گویا از بازماندگان خاندان امیرحبیب لله خان و از تبار تیره ی سلطنتی می باشد که با عناوین مختلف و از جمله درجامه ی روزنامهنگار و مدافع حقوق زنان، مدیر سازمان تحقیق برای صلح و همبستگی (ORPS)، رئیس اجرایی شبکه زنان افغان و عضو ائتلاف زنان افغان علیه فساد، فعالیت های سیاسی ـ مدنی داشته است.
بانو سراج، به صفت یک زن دمکرات معرفی شده که سابقه ی دیرسالی در فعالیت سیاسی داشته، اکنون اما درقامت یکی از مدافعان بی دریغ رژیم طالبان ظاهر شده که ظلم و جنایات این گروه تبه کار را علیه زنان، انکار می کند، با نگاه نخوت آلود، جنبش دختران جسور را به سخره و تقلیل و طعنه می گیرد. با اوتوریته ی شاهزادگی، نسل کشی را شعاری باطل می شمارد و با نگاهی از بالا، به یکی از زنان فعال هزاره، توصیه ی آمرانه می کند که هزاره ها نباید “نازدانگی” کنند و در محافل بین المللی از مظلومیت هزاره حرف بزنند!
تحکیم و تداوم یک نظام اجتماعی مردسالار و سرکوب یک جنبش زنانه، از برآمد چنین آنتی تِز هایی مایه می گیرد. اگر زنان افغانستان تاکنون، نتوانسته اند به جایگاه انسانی، حقوق شهروندی و برابری حقوقی و رشد سیاسی دست یابند، و اگر امروز در سایه رژیم آدم کش و ضد زن و ضد بشر طالبان بانوان و دختران جوان توانسته اند به یک زبان مشترک و یک نهاد سازمان مند برسند، به این دلیل است که باموانع بی شمار و شکاف های عمیقی رو برو بوده اند که یکی از مهمترین آن موانع، حضور زنان اقتدارگرا و نَرانَه اندیشی مانند خانم سراج و همانندان و هم کیشان ایشان بوده اند که با تکیه برمنابع قدرت و ثروت و منزلت سیاسی ـ اجتماعی، خودرا بعنوان رهبران مدنی و نمایندگان رسمی زنان در محافل بین المللی به چشم جهان فرو کرده اند و کسب اعتبار و مال و مجال نموده اند و بدین ترتیب، تیغه ی دوم قیچی نظام پایدار اقتدارگرای پدرسالار و توجیه گیر و پوشاننده ی جهل و جنایت و سرکوب وکشتار نظام طالبانی در افغانستان شده اند.
حمزه واعظی
نظرات(۰ دیدگاه)