زبان ملا را ملا می فهمد! (درنگی در تلاشهای شیعیان برای سهیم شدن در حکومت طالبان)
- انتشار: ۱۴ قوس ۱۴۰۰
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 124789
جایگاه شیعیان افغانستان در قدرت به عنوان یک اقلیت مذهبی کلان یکی از موضوعات مهم در حکومتهای افغانستان بوده است. از زمان سلطنت استبدادی که بگذریم، این موضوع در حکومت خلقی ها از ثبات و رضایت نسبی برخوردار بود؛ امّا در حکومت مجاهدین تبدیل به چالش کلان و معضل بزرگ شد و عامل جنگهای خونینی گردید که هزاران انسان قربانی آن شدند. عمر حکومت نخست طالبان با تنش¬های سخت با شیعیان به پایان رسید.
در دموکراسی ۲۰ ساله، شیعیان جایگاه مناسب خود را یافتند و تا حدودی، حقوق سیاسی و اجتماعی خود را به دست آوردند. معاون رئیس جمهور، وزیر، وکیل، رسانه، آزادی عقیده و بیان و آزادی¬های مذهبی.
اکنون که اسب چموش قدرت تحت کنترل طالبان درآمده است، باردیگر مسألۀ جایگاه شیعیان در قدرت مطرح شده است. پرسش مهمی که اکنون مطرح شده این است که آیا طالبان برای شیعیان در قدرت سیاسی و اقتصادی جایگاهی قایل است یانه؟ آیا این گروه، شیعیان را در حکومت خود به طور جدّی شریک میکند یا به حضور سمبلیک چند نفر به نام شیعه در حکومت بسنده خواهد کرد؟ آزادی¬های عقیده و مذهبی شیعیان چه خواهد شد؟
مقامات مختلف طالبان در اظهارات خود گفتهاند که سهم شیعیان را در قدرت در نظر دارند و به منظور بررسی حقوق و شکایات شیعیان کمیسیونی نیز تشکیل داده¬اند.
نکته قابل تأمّل این است که بلافاصله پس از به قدرت رسیدن طالبان، تلاشهای شیعیان برای تعیین حقوق خود در حکومت جدید آغاز شد؛ در حالی¬که تاجیک¬ها و ازبک¬ها چنین¬کاری نکرده¬اند؛ چرا؟
هرچند این تلاشها آغاز شده؛ امّا از ضعفهای زیادی نیز رنج میبرد و در مواردی تبدیل به خودزنی شده است. مهمترین ضعف آن اختلاف و پراکندگی گروههایی است که با طالبان در تماس شده¬اند.
آن¬ها نه تنها با هم همـآهنگ نیستند؛ بلکه در مواردی به متّهم¬کردن و خالی¬کردن زیر پای هم نیز مشغول بوده¬اند؛ انگار که از اختلافات و خودزنی¬های گذشته هیچ چیزی نیاموخته¬اند. بدیهی است تا زمانی که شیعیان در دستههای مختلف و متفرق با طالبان گفتوگو میکنند، به جایگاه واقعی خود در قدرت و حقوق مسلّم خود نخواهند رسید.
در حال حاضر شیعیانی که با طالبان در تماس هستند به چند گروه تقسیم میشوند:
- اعضای طالبان؛ نخست کسانی هستند که خود را عضو گروه طالبان میدانند و از مدّت¬ها پیش در پهلوی آنها با نیروهای امنیتی افغانستان و خارجی¬ها جنگیدهاند؛ مانند مولوی مهدی مجاهد بلخابی، سیّد هاشم جوادی و … آن¬ها انتظار دارند که به عنوان نمایندگان شیعیان کشور شناخته شوند و سهم شیعیان در قدرت به آنها تعلق بگیرد؛ زیرا آن¬ها خود را عضو طالبان می¬دانند و در کنار آن¬ها جهاد کرده¬اند.
احتمالاً طالبان هم علاقه¬مند است که به این افراد به نمایندگی از مردم شیعه سهمی در حکومت خود بدهد؛ امّا مشکل این است که آن¬ها جایگاهی چندانی در میان شیعیان ندارند که بتوانند ممثّل این مردم باشند. - شورای علمای شیعه؛ این شورا جلساتی تشکیل داده و دیدارهایی با برخی از نمایندگان طالبان داشته است. مهمترین خواست این شورا رسمیت یافتن مذهب شیعه، اجرای عدالت اجتماعی، اعتبار قانون احوال شخصیه و سهیمشدن نمایندگان شیعه در وزارتخانهها و ادارات دولتی میباشد.
با این¬که شورای علمای شیعه بسیار تلاش کرده است که خود را تنها صدای مردم شیعه به طالبان معرفی بکند؛ امّا ظاهراً این تلاش¬ها نتیجۀ زیادی نداشته است. شورای علمای شیعه پس از رهبری کاریزماتیک آیت¬الله محسنی گرفتار اختلاف و انشعاب و حتّی وابستگی به حکومت گذشته شده و رو به ضعف نهاده است.
در عین¬حال باور عموم بر این است که شورای علمای شیعه بهتر از هر گروه و شخصیت دیگر قدرت چانه-زنی با طالبان را دارد. زبان ملا را ملا بهتر می¬فهمد. سران طالبان که خود ملا هستند احتمالاً به شورای علمای شیعه روی¬خوش بهتری نشان خواهند داد. البته راز موفقیت این شورا این است که شورای علما باقی بماند و تبدیل به حزب نشود و از آسیب¬های قومی و منطقه¬ای ضربه نخورد. - احزاب و گروههای سیاسی؛ سوّمین گروهی که با طالبان در تماس هستند احزاب سیاسی است؛ حزب حرکت اسلامی سیّد محمدعلی جاوید، حزب ملت افغانستان جعفر مهدوی، حزب حرکت مردم هادی هادی و حزب حراست استاد محمّد اکبری و احتمالاً گروه¬های خردوریز دیگر.
این گروه¬ها سابقه فعالیت¬های سیاسی دارند و رهبران¬شان نیز شناخته¬شده هستند؛ با حکومت¬های گذشته نیز نرد عشق باخته و از دالرهای بادآورده نیز احتمالاً استفاده کرده¬اند. با توجّه به ساختار سیاسی طالبان گمان نمی¬رود از حضور این گروه¬ها در حکومت خود استقبال بکنند و این¬ها شانسی برای رسیدن به قدرت داشته باشند.
سخن نهایی این است که گروه¬ها و اشخاصی که به نمایندگی از شیعیان افغانستان با امارت اسلامی در تماس شده¬اند/ می¬شوند لازم است حساسیت زمان را به درستی درک بکنند و از اشتباهات احزاب و رهبران سیاسی گذشته عبرت بگیرند. تنها با درک زمان، هشیاری و اتّحاد می¬توانند به آزادی و عزّت و قدرت مردم افغانستان و شیعیان آن کمک کنند. وحدت ملّی، وحدت مذهبی و عبور از اهداف خرد و خواسته¬های شخصی و گروهی، ابزارهایی است که می¬توانند قدرت چانه¬زنی آن¬ها را بالا ببرد و کمک خداوند را برای آن¬ها به ارمغان بیاورد.
سیّد اسحاق شجاعی
نظرات(۰ دیدگاه)