رجزخوانی و پخمهسالاری
- انتشار: ۱۵ سرطان ۱۳۹۹
- سرویس: اجتماعیدیدگاه
- شناسه مطلب: 88764
بخش اعظم مطالب رسانهای و فضای مجازی افغانستان را نزاعها، جدالها و رجزخوانیهای قومی تشکیل میدهند. پرداختن به این موضوعات و مطالب هیچ ثمره و دستاورد مثبتی به همراه ندارد. به عبارت سادهتر، این موضوعات نه آب دارد و نه نان. افغانها، تمام انرژی خود را صرف نزاعهای قومی میکنند؛ اما وقتی نوبت خوردن می رسد، میبینند که چیز برای خوردن ندارند، نه آب است و نه نان؛ لذا، به ناچار دست خود را برای کمک و اعانه بهسوی جامعه جهانی دراز میکنند.
بنابراین کشور و جامعه افغانستان، یک کشور و جامعه عقب مانده و سربار جامعه جهانی است.
این امر از یکسو، معلول ذهن علیل جامعه تحصیلکرده و سطحینگری و عوامزدگی جامعه دانشگاهی این کشور است. تحصیلکردگان افغانستان، چیزی فراتر از آنچه عامه مردم میگویند، حرفی برای گفتن ندارند. با توجه به گرایشهای قومی، همان مطالب عوامانه را رنگامیزی میکنند و با آرایش جدید، به نمایش میگذارند تا دل عوام قوم را بدستآورند و مدافع سرسخت قوم جلوه نمایند؛ نه چیزی که در سطح ملی آثار مطلوب به همراه داشته باشد.
از سوی دیگر، حکومت به عنوان بزرگترین نهاد ملی، سیاسی و الگوساز که الزاما باید تمام کارکردها و برنامههایش در همهی لایهها و سطوح باید ملی و منهای کوچکترین گرایشهای قومی باشد، همواره منبع و کانون پرجوشش قومگرایی و انحصارطلبی بودهاست. رهبران حکومت، هیچگاه نخواسته و هرگز در پی آن نبودهاند که خود را از دایره و قفس گرایشهای قومیت برهانند.
حکومتهای مختلف با عنوانهای متفاوت، در کابل بر اریکه قدرت نشستند؛ اما گوهر و درون مایه همهی آنها را تنها یک چیز تشکیل میداده و آن اهتمام و تلاش همهجانبه برای حفظ قدرت و برتری یک قوم در ساختار سیاسی افغانستان بودهاست؛ حتا اگر این روند، به قیمت تباهی افغانستان تمام میشده است.
پخمهمحوری، سفلهپروری و دزدسالاری قومی نوزده سال گذشته، گواهی بر این مدعا است که بزرگترین فرصت طلایی و بینظیر را برای ساختن افغانستان و قراردادن این کشور در مسیر شکوفایی، از آن سلب کرد.
دکتر سید جواد سجادی
نظرات(۰ دیدگاه)