راه دشوار هزارهها
- انتشار: ۱۷ حوت ۱۴۰۲
- سرویس: دیدگاه
- شناسه مطلب: 174583
در دوره جمهوریت که صلاحالدین ربانی و عطامحمد نور و حامیان آنها در رسانهها درگیر بودند، در یادداشتی از این قلم ناچیز نوشتم: وقتی عربها در صدر اسلام قصد گرفتن بیتالمقدس را کردند، کشیشان و خاخامهای فلسطینی به سر و کله هم میزدند که آیا ملائکهها نر یا ماده هستند؟ بعد تا چشم خود را باز کردند بیتالمقدس و فلسطین را از دست دادند. در آن زمان گفتم که اگر طالبان دوباره بر افغانستان مسلط شوند، نه صلاحالدین خواهد بود و نه عطامحمد که چنین هم شد.
اکنون دوباره تاریخ تکرار میشود اما اینبار، باردیگر دامان هزارهها را خواهد گرفت. در حالی که مسائل مهمتر در ارتباط با سرنوشت قومیت هزاره در افغانستان وجود دارد، دوستان هزاره، هفتهها است که خود را به جروبحثهای مسائل دسته چندم مشغول کردهاند. چرا این را نوشتم؟ چون رئیس اطلاعات و فرهنگ طالبان در ولایت غور طی کنفرانس خبری که گزارش آن از تلویزیون ملی تحت کنترل طالبان پخش شد، حضور و ریشه تاریخی هزارهها را در افغانستان زیر سوال برده است. او ضمن این که خواستار جمعآوری دانشنامه هزاره از سطح کتابخانههای افغانستان شد، دقیقاً چنین گفته:
“هزارهها باید اصل و نسب خود را پیدا کنند که اینها از کجا وارد افغانستان شدهاند”
این عبارت را توسط یک مقام فرهنگی طالبان، دست کم نگیرید زیرا در این عبارتِ کوتاه حرفهای زیادی وجود دارد که از دید اهل سواد پنهان نیست.
به جای این که دوستان هزاره در نفی و اثبات امور داخلی خود با یکدیگر منازعه کنند، باید مستدل و علمی و به دور از احساسات به رئیس اطلاعات و فرهنگ طالبان پاسخ دهند.
چند سال پیش طی یادداشتی تحت عنوان “راز شکست هزارهها در برابر عبدالرحمانخان” نوشتم که هزارهها همیشه از داخل شکست خوردهاند. گویا اکنون دوباره همان اتفاق در حال رخ دادن است.
هزارهها مسائل مهمی پیش رو دارند که با بودن و نبودن هویت این ساکنان بومی و اصلی افغانستان گره خورده است اما بیشتر نویسندگان و نخبگان این قومیت قدرتمند افغانستان، خود را درگیر مسائل ناچیز کردهاند. این حرف حقیر شاید اکنون بر مذاق عدهای خوش نیاید اما اگر ۱۰ سال بعد دوباره مرور شود، برداشت بهتری از آن صورت خواهد گرفت.
سالهای دور در یادداشتی تحت عنوان “کشتی شکستخورده جمعیت و تاجیکان” گفتم که حرکت و رویکرد رهبران و نخبگان تاجیک، درست نیست زیرا سرانجام به فروپاشی ساختارهای اجتماعی تاجیکان و تفرق داخلی آنها منجر میشود. در آن زمان شماری از دوستان تاجیک واکنش نشان دادند اما پاسخ من این بود که گذشت زمان مسائل را روشن میکند.
محمد مرادی
نظرات(۰ دیدگاه)