راهحل منطقهای بحران افغانستان
- انتشار: ۲۷ حوت ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 108854

نامه توهینآمیز آنتونی بلینگتن وزیر خارجه ایالات متحده امریکا به اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان انعکاس وسیعی در رسانهها و محافل سیاسی داشت؛ بحثهای زیادی را برانگیخت و جنبههای مختلف نامه نقدوبررسی شد؛ امّا یک نکته اساسی موجود در آن نامه مغفول ماند؛ در نامه وزیر خارجه امریکا برای نخستینبار در بیست سال حضور سیاسی و نظامی این کشور در افغانستان به نقش کشورهای مهم منطقه در حل بحران افغانستان توجّه شده است. در نامه گفته شده که سازمان ملل متحد با حضور حکومت افغانستان، گروه طالبان و تعدادی از شخصیتهای مؤثر، کنفرانسی را در استانبول ترکیه برگزار میکند و در این کنفرانس از کشورهای روسیه، چین، ایران، هند و پاکستان دعوت خواهد شد.
پرسش این است که اگر این کشورها در حل بحران افغانستان مشارکت داده شوند چه اتّفاقی خواهد افتاد؟
واقعیت این است که ۲۰ سال پیش ایالات متحده امریکا با سازوبرگ نظامی و به همراه ناتو به افغانستان نیامده بود که پس از ۲۰ سال جنگ، شکست بخورد و با ناکامی، این کشور را ترک کند و شاهد قدرتگرفتن گروههای تروریستیای باشد که برای نابودی آنها لشکر آورده بود؛ آمده بود که پیروز شود، بماند و از حکومت موردنظر خود حمایت کند؛ امّا حالا خود امریکا نیز واقعیت شکست را پذیرفته و در آستانه ترک افغانستان است. چرا امریکا در افغانستان شکست خورد؟
همانگونه که پیروزی مجاهدین بر ارتش سرخ اتّحاد جماهیر شوروی با کمک ایالات متحده امریکا و کشورهای غربی و عربی صورت گرفت، شکست ایالات متحده نیز با یاری کشورهای مهم منطقه به حقیقت پیوست. اگر طالبان در آغاز تنها از سوی پاکستان و برخی کشورهای عربی حمایت میشد، بعدتر روسیه، چین و ایران پشت سر طالبان قرار گرفتند. رقابتهای جهانی و منطقهای و مقابله با گسترش نفوذ آمریکا در منطقه انگیزه این کشورها در حمایت از طالبان بود.
شکست در افغانستان، غرور شیطانی و دیو سلطهطلبی را اندکی مهار کرده و جو بایدن را به یاد جایگاه کشورهای منطقه انداخته است. نامه وزیر خارجه امریکا نشان میدهد که مقامات آن کشور به این نتیجه رسیدهاند که بدون مشارکت کشورهای مهم منطقه، بحران افغانستان تا سالهای سال قابل حل نیست و میتواند منجر به گسترش نفوذ گروههای افراطی گردد.
رویکرد جدید امریکا مبنی بر شریک کردن کشورهای منطقه در حل بحران افغانستان به دو شرط میتواند بحران طولانی و مزمن افغانستان را به سرانجامی برساند و در نهایت به نفع مردم افغانستان ختم کند. نخست اینکه توجّه به نقش کشورهای منطقه یک بازی سیاسی زودگذر نباشد و امریکا صادقانه بخواهد برای این کشورها در حل بحران جایگاهی در نظر بگیرد؛ دوم اینکه امریکا بتواند همکاری این چند کشور را در مسأله افغانستان جلب کند.
میدانیم که امریکا با چین، روسیه و ایران رابطه خصمانهای دارد. براین اساس گمان نمیرود این کشورها به امریکا در نجاتش از باتلاق افغانستان کمک کنند؛ بلکه تلاش میکنند امریکا در این باتلاق بیش از پیش فرو رود. امریکا در افغانستان تاکنون نه تنها منافع این کشورها را نادیده گرفته؛ بلکه سعی کرده با تقویت گروههای تروریستی افراطی مانند داعش، بر این کشورها ضربه بزند و از آنها امتیاز بگیرد.
در نیم قرن اخیر، افغانستان چون مرغکی ناتوان و پروبالریختهای در چنگال لاشخور قدرتمندی به نام امریکا دست و پا زده است. این لاشخور، بر سر این مرغک بازیهای رنگارنگ اجرا کرده و از آن به حیث یک طعمه استفاده کرده است. وقت آن رسیده که کشورهای دیگر با حضور خود در صلح افغانستان، سیاستهای یکجانبه امریکا را تعدیل کنند.
مشارکت روسیه، چین، ایران و هند در صلح افغانستان، یکهتازیهای امریکا را مهار خواهد کرد و با لحاظ کردن منافع این کشورها، تعادل قدرت به وجود خواهد آمد و از رقابتهای شدید این کشورها با امریکا در افغانستان کاسته خواهد شد. در این صورت انتظار میرود حکومت موجود، طالبان و دیگر نهادهای قدرت بر سر یک حکومت ملّی فراگیر به توافق برسند.
همچنانکه پیروزی امریکا و حضور دایمی این کشور در افغانستان برای قدرتهای منطقهای قابل قبول نبوده و نیست؛ آنها حکومت مذهبی افراطی طالبان را نیز برنمیتابند. این کشورها راهحل سوّمی را تعقیب میکنند که در آن نه امریکا سلطه کامل داشته باشد و نه طالبان حکومت انحصاری ایجاد کند. این راهحل ارزش امتحانش را دارد.
سید اسحاق شجاعی
نظرات(۰ دیدگاه)