دروغگویی و رجزخوانی
- انتشار: ۵ حمل ۱۴۰۰
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 109096

جبهۀ مردمی بهسود ـ میدان مصمم بود «مقاومتِ عاشورایی» از خود به یادگار بگذارد و دیارِ مردخیزِ میریزدانبخش را به گورستان مهاجمان مبدّل سازد؛ اما مشاوران نیکخواه و دوراندیشِ جبهۀ مقاومت در داخل و خارج کشور، چنین مشوره دادند که قبل از ورود نیروهای دولت به بهسود، رزمندگان مقاومت مردمی سنگرها و قرارگاههای خود را تخلیه کنند؛ ولی هیچ سند و سلاح و ردّپایی از خود بر جای نگذارند.
بر پایهای آنچه گفته شد:
اولاً قوای یکهزار نفری و تا بُن دندان مسلحِ اشرف غنی، قلعه و ساحهای خالی از جنگجو و سلاح و امکانات را تصرّف کردهاند و فتحِ قرارگاهِ تخلیهشده و بدون مدافع، نه پیروزی و افتخار به شمار میرود و نه به رجزخوانی و عقدهگشایی نیاز دارد؛
ثانیاً رزمندگانِ جبهۀ مقاومت قبل از ورود قوای غنی، پایگاههای خود را در کمال آرامش و خونسردی تخلیه کرده بودند و هیچگونه سلاح و اسناد و مهمات (جز یک پرچم آبیرنگ) از خود بر جای نگذاشته بودند. عکسهایی که لشکر غنی از مهماتِ به غنیمت گرفتهشده در بهسود منتشر میکند، کذب محض و دروغ شاخدار است.
به راستی اگر درگیری و مقاومت و پیروزی و شکست و اسارت و غنیمتی در بهسود اتفاق افتاده است، چرا قوای غنی از تعداد کشتهها و زخمیها و اسیرانِ جبهۀ مقاومت هیچ سخنی نمیگویند؟! به جای نشر عکسهای قدیمی از مهماتی که معلوم نیست متعلق به کدام زمان و مکان است، چرا عکسهای اُسرای جبهۀ مقاومت را منتشر نمیکنند؟! چرا عکسهای کشتهها و مجروحانِ مقاومت مردمی را منتشر نمیکنند؟!
وزیر دفاعِ پیشین گفته بود: اگر رئیس جمهور فرمان دهد، سرِ علیپور را برای او خواهم آورد! اینک او و دیگر جنرالان و جلاّدانِ فاشیزم قبیلوی کجا هستند که سرِ یک سرباز خشرۀ علیپور را برای اشرف غنی ببرند؟!
مسیح ارزگانی
نظرات(۰ دیدگاه)