خون شریکی
- انتشار: ۱۰ اسد ۱۴۰۰
- سرویس: دیدگاهفرهنگ و هنر
- شناسه مطلب: 117720

زندهیاد محمدسرور رجایی در مورد رابطهی دو ملت ایران و افغانستان به “خونشریکی” باورمند بود. چیزی فراتر از اشتراکاتی مثل دین، تاریخ، فرهنگ، بعضا زبان و مذهب که اکثر سیاستپیشهگان هردوکشور، گاهگداری بیشتر از سرخدازدگی به بازشماری آنها اقدام میکنند.
رجایی، در راه تبیین و تحلیل ایدهاش، زحمتهای زیادی کشید. شبانه روزی تلاش کرد. رنج سفرها و البته نیش و کنایههای زیادی را به جان خرید تا پروندهی شهدای مشترک ایران و افغانستان را باز کرد. پروندهی که کار نشده بود و شاید خیلیها صلاح نمیدیدند در مورد آن سخنی به میان آید تا چه رسد به اینکه مکتوب شود.
کتاب” از دشت لیلی تا جزیره مجنونِ” رجایی از طرف دوستان ایرانی خیلی مورد استقبال قرار گرفت. زودتر از آنچه فکرش را میکردیم، چاب اول آن تمام شد و رفت برای چاب دوم. دوستان ایرانی پس از خواندن کتاب ارزشمند رجایی، به خوبی متوجه شدند که مهاجران فقط باری بردوش ایران نبودهاند. بلکه در لحظات دشوارجنگ، دوشادوش برادران ایرانی شان لباس رزم به تن کرده و جان شیرین شان را از دست دادهاند.
به نظرمن دراندک گشایشی که این اواخر عاید زندگی مهاجران شده، نقش مرحوم رجایی و نوع فعالیتِ قلمی و رسانهی ایشان غیر قابل کتمان است.
علی مدد رضوانی
نظرات(۰ دیدگاه)