خودترقانی در شهر زبان
- انتشار: ۱۲ میزان ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهگوناگون
- شناسه مطلب: 95322

حس سرطانی و حال بدخیمِ پشتوگرایان متعصب قابل درک است. چون با اینکه پشتونها قدرت سیاسی را در دست دارند یا حداقل داعیهی آن را دارند اما هچنان وضع فرهنگی تأسفبرانگیزی دارند و به همین خاطر، آینده به نفعشان نیست.
زبان فارسی علاوه بر داشتن تاریخ پربار و سنت سرشار اما در حال حاضر به لطف ایران رو به رشد است و سوار بر مَرکب توسعه به آرامی در حالِ ازآنِخودسازیِ امکانات فکری جهان است. هزارهها و تاجیکها به دلیل وحدت زبانی با ایران بهراحتی و به رایگان از رشد زبانی و غنایِ فارسی بهره میبرند و جنگ نمیتواند مانع بهرهمندی آنها از غنای روبهرشدِ فارسی شود. تا ایران هست، فاصلهی پیشروی دری و پسمانی پشتو هر روز بیشتر از پیش میشود و هیچ قدرتی نمیتواند جلویِ این افزایش فاصله را بگیرد.
زبان پشتو پیشینهی بسیار بینوا و تهی از کتاب دارد. دولت-ملت دیگری وجود ندارد که پشتوزبان باشد و به پیشرفت زبان پشتو کمک کند. با اینکه حال عمومی اقوام افغانستان وخیم است، ولی حال پشتوگرایان متعصب وخیمتر است؛ چون با چشم سر میبینند که پیشرفت و توسعهی زبان اقوام رقیب متوقف نشده و خارج از قلمرو افغانستان همچنان در حال توسعه است. تحمل توسعهی زبان فارسی و اثرات ماندگاری که این رشد و غنیترشدن فارسی بر آگاهی و فرهنگ و هویت فارسیزبانان افغانستان مینهد، برای پشتوگرایان متعصب بسی دشوار و قسمی تهدید مرگبار به شمار میآید. لذا نکبتهای زقّومخورده نه تنها در نقطهنقطهی شهر بلکه حتی در میان واژهها نیز به خودترقانی میپردازند. خودترقانی در میان واژههای شهرِ زبان، آخر مفلوکی و رقتانگیزی است! انتحارگران شهر زبان دیوانهوار به حقههای پوچ و حربههای مهمل مانند تفکیک دری از فارسی و بیگانهپنداری فارسی روی میآورند، و از سر حسادت و خباثت یا از بابِ «الغریق یتشبث بکل حشیش» میکوشند تا مثلاً امکان بهرهمندی ما از پیشرفت فارسی در ایران را تخریب کنند اما زهی خیال باطل!
حسن رضا خاوری
نظرات(۰ دیدگاه)