خاطرات یک چینایی نجات یافته از کرونا
- انتشار: ۱۳ حوت ۱۳۹۸
- سرویس: اجتماعی
- شناسه مطلب: 79946
«تایگر یی» ۲۱ ساله یکی از نخستین افرادی بود که در جهنم ووهان به ویروس مرگبار کرونا مبتلا شد. در این مطلب آنچه که پیش از بیماری و طی آن بر سر تایگر آمده مرور شده است.
تایگر داستانش را از ۱۷ ژانویه (۲۷ جدی) و زمانی آغاز می کند که نشانه هایی از درد عضلانی و سر درد به سراغش آمد بود اما آنقدر شدید نبود که آنها را جدی بگیرد. هرچند خبرهای مربوط به کرونا چند هفته قبل از این در رسانه ها منتشر شده بود و محل زندگی و مدرسه تایگر هم در پنج کیلومتری همان بازار غذاهای دریایی قرار داشت که به عنوان منشا اصلی کرونا از آن یاد می شود، اما او هرگز فکرش را نمی کرد که طعمه ویروس کرونا شده باشد.
تایگر که فکر می کرد دچار یک سرماخوردگی ساده شده، بعد از خوردن قرص های سرماخوردگی سراغ کارهای روزانه اش رفت. دلیل دیگری که باعث شد حتی فکر ابتلای به کرونا هم به سرش نزند این بود که همیشه از یک رستوران هنگ کنگی غذا می خورد، به خاطر سرمای هوا چندان عادت به گشت و گذار نداشت و بعد از کلاس یکراست به خانه برمی گشت. حتی در تعطیلات میان ترم هم خوابگاه را رها کرده و به خانه پدر و مادرش برگشته بود. تایگر می گوید وقتی دیدم همه ماسک می پوشند من هم یکی از آنها را خریده و به صورت می زدم.
بیماری و قرنطینه در خانه
چهار روز از نشانه های اولیه بیماری می گذشت و نه تنها حالش ذره ای خوب نشده بود، بلکه درد به تمام جانش پنجه می انداخت. تنها کاری که از دست تایگر بر می آمد این بود که پدرش را در جریان بگذارد. پدرش به محض دیدن تایگر احساس کرد مشکل بزرگتر از سرماخوردگی است و او را با خود به خانه برد.
همان روز با دماسنج دمای بدنش را اندازه گرفت که از تب خفیف حکایت داشت اما مادرش اصرار کرد که اگر تا شب تب ادامه داشت با هم به شفاخانه بروند. ساعت به نیمه های شب نزدیک می شد اما تب از سر تایگر دست بردار نبود و پدر و مادر نگران ناچار دست به دامن پزشکان بیمارستان Tongji شدند.
تایگر به محض رسیدن به شفاخانه از دیدن انبوهی بیمار و پزشکانی که لباس و ماسک های ویژه به تن داشتند، فهمید که اوضاع عادی نیست:
«برای اولین بار پزشکان را در لباسی می دیدم که قبلا تنها در زمان شیوع سارس از تلویزیون دیده بودم. همان موقع دانستم که اتفاق ناگواری در حال رخ دادن است.»
شلوغی شفاخانه به حدی بود که تایگر و خانواده اش ترجیح دادند او را در شفاخانه دیگری که ویژه بیماران ریوی بود بستری کنند؛ تصمیمی که بعدا مشخص شد بسیار به جا بوده است.
خوشبختانه زمانی که تایگر به این شفاخانه رفت هنوز ویروس کرونا بر تمام شهر سایه ننداخته بود. آنطور که خودش می گوید حتی مریض چندانی آنجا نبود و به راحتی آزمایش خون، تست کبد و عکسبرداری CT اسکن را انجام داد. تصاویر CT از وجود سایه هایی در بخش پایینی هر دو شش خبر می داد که پزشکان برای درمان آن داروهای ویژه شیمیایی و همچنین داروهای چینی تجویز کردند.
شانس بزرگی که تایگر آورد این بود که پدرش در یک کمپانی داروسازی کار می کرد و مادرش هم از پزشکی سر در می آورد. آنها شرایط او را زیر نظر داشتند و در صورت وخامت اوضاع سریع به شفاخانه منتقل می کردند.
زمانی که خبر شیوع ویروسی مرگبار در ووهان به گوش همه رسید و شهر در قرنطینه فرو رفت، آنها به فکر پر کردن انبار برای روز مبادا افتادند. پدرش به سرعت تعداد زیادی خوراکی خرید اما مشکل اصلی به مواد ضدعفونی برمی گشت که در شهر نایاب شده بود.
تایگر تصمیم گرفت برای جلوگیری از ابتلای دیگر اعضای خانواده خودش را در اتاق قرنطینه کند. حتی توالت و حمام او هم از دیگران جدا شده بود و به جای قاشق و چنگال عادی با وسایل یکبار مصرف غذا می خورد که پس از استفاده دور ریخته می شدند.
بدترین ساعات زندگی
در یکی از همین روزها تایگر شروع به سرفه کرده بود. سرفه هایی خشک و دردناک که گاهی با اندکی خلط زرد همراه بودند. او ناگزیر به چکاپی تن داد که نشان می داد نه تنها رو به بهبودی نمی رود که شرایطش در حال وخیم تر شدن است. عفونت ویروس کرونا تمام ریه اش را تسخیر کرده بود و دکترها تزریق وریدی دارو را تجویز کردند، در حالی که داروهای قبلی هم به قوت خود باقی بودند. تازه اینجا بود که پزشکان به ابتلای وی به کرونا مشکوک شدند اما تاکید کردند که تنها یک کمیته تخصصی اجازه استفاده از کیت تشخیص کرونا را دارد.
روز بعد حتی برخاستن از جا هم برای تایگر سخت شده بود و از سرما به خودش می لرزید. او در عین حال در تب شدید ۳۹ درجه هم می سوخت. شرایط تا بعداز ظهر همان روز به طرز عجیبی بهتر شد و تب هم از بین رفت؛ تغییری که خود تایگر از آن با عنوان رفتن به جهنم و برگشتن از آن یاد می کند:
«آن یک هفته بدترین روزهای عمرم بودند. آنقدر بد سرفه می کردم که شکمم به شدت درد می گرفت و پشتم تیر می کشید.»
شدت بیماری تایگر را تا آستانه فروپاشی روانی برده بود اما او برای غلبه بر آن به فیلم ها و انیمه های محبوبش پناه برد. تماشای دردسرهای قهرمانان این فیلم ها و سعی و تلاش آنها برای غلبه بر مشکلات به تایگر برای مبارزه با ویروس مهلک کرونا روحیه می داد.
دو روز بعد از تب شدید یکبار دیگر برای چکاپ به شفاخانه رفت و اینبار نتایج از بهبودی خبر می دادند. پزشک ها بعد از جلسه ای که با هم داشتند تصمیم گرفتند آزمایش کرونا را روی تایگر انجام دهند. نتیجه آزمایش مثبت بود، تایگر کویید-۱۹ داشت.
ابتلای اعضای خانواده
کارشناسان همه بر سطح بالای مسری بودن ویروس تاکید دارند بنابراین طبیعی است که دیگر اعضای خانواده «یی» هم درگیر این بیماری شوند. در ۲۹ ژانویه برادر او هم به خاطر تب به شفاخانه مراجعه کرد و آزمایش ها از وجود سایه هایی در ریه اش حکایت داشتند و وی به عنوان کیس مشکوک به کرونا تشخیص داده شد. در همان روز مادربزرگش که در زمان قرنطینه خانگی برای او غذا می آورد نیز دچار تب شد.
از آنجا که تایگر به کویید-۱۹ مبتلا بود شفاخانه چندین داروی ضد ویروس HIV را به رایگان در اختیار او قرار داد. برای دیگر اعضای خانواده هم داروهایی تجویز شد تا از آنها در برابر ویروس حفاظت کند.
آزمایش های بعدی از بهبودی جسمانی تایگر یی حکایت داشت و با توجه به شمار بالای بیماران او را از شفاخانه مرخص کرده و به قرنطینه خانگی فرستادند. پس از تایگر نوبت برادرش بود که مبتلا به کویید-۱۹ تشخیص داده شود اما پزشکان به خاطر بهبود تب مادربزرگش او را از تست کرونا معاف کردند.
تایگر یی آنقدر خوش شانس بود که داروهای ضد HIV در سرکوب ویروس ها موفق عمل کرده و ریه او را بهبود بخشیدند. حتی سرفه های خشک و دردناک هم از سر او دست برداشته بودند. آزمایش های نهایی که در شفاخانه روی او صورت گرفت از بهبودی کامل و بازگشت از دروازه های جهنم حکایت داشتند.
نظرات(۰ دیدگاه)