حکایت حال ما…
- انتشار: ۲۲ سنبله ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 94571

جایی دیدم که نوشتهبودند در آفریقا هر صبح که خورشید طلوع میکند غزالها شروع به دویدن میکنند و میدانند باید سرعتشان بیشتر از شیرها باشد تاخورده نشوند. هر صبح در آقریقا وقتی خورشید طلوع میکند شیرها شروع به دویدن میکنند و میدانند باید سرعتشان از غزالها بیشتر باشد تا گرسنه نمانند.
شیر و غزال آفریقا اکنون حکایت حال ما است؛ بیست سال پیش آمریکاییها سرمست از باده پیروزی راه هرگونه گفتگو با طالبان را بستند و خواستند در غیاب آنها به افغانها دموکراسی بیاموزند. سپتامبر ۲۰۰۱ فرصتی استثنایی بود که میشد با استفاده از آن هم از گذشتهی تاریک فاصله گرفت و هم چشماندازی روشن برای آینده آفرید.
اما کرزی با یادآوری غیرت افغانی خود به پاکستانیها و تابوسازی دیورند، خواست از خود یک سردار داود دیگر به نمایش بگذارد و اینگونه تهدید را جایگزین فرصت کرد. اکنون که از یک سو ترامپ سرنوشت ما را به بازی انتخاباتی خود گره زده و از سوی دیگر همسایهی جنوبی ما غیرت افغانی مانرا هر روزه محک میزند، راهی جز تکیه بر ظرفیتها و توان خود نداریم.
گفتگوهای صلح از رهگذر اجماع ملی بر سر ارزشها و دستاوردهای دو دههی اخیر شانس موفقیت مییابد وگرنه جمهوریت هرچند چابک و تیزپا باشد، در مصاف با درندهگانی که هر روزه با دسیسهای پیچیده به سراغ ما میآیند از نفس خواهد افتاد. سوء قصد شبکهی تروریستی حقانی به جان معاون اول ریاست جمهوری نشان داد که صلح، آرزویی نیست که به سادگی به دست آید.
هادی رحیمی زاده
نظرات(۰ دیدگاه)