حساسیّتِ بیجا و بیمنطق
- انتشار: ۳ حمل ۱۴۰۰
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 109061

در وضعیتِ پیچیده و دشواری که دولت و قوای مسلح افغانستان هم در تالار مذاکرات صلح و هم در میدانهای جنگ، کاملاً در موضع دفاعی قرار دارند و ناامیدانه برای بقای خود تکاپو و تقلّا میکنند؛ چرا محافل و حلقاتی در درون حاکمیّت تلاش میورزند تا جبههی جدیدی را در مناطق امن و آرام هزارهجات در مقابل خود بگشایند؟ چرا حلقاتی در درون نظام، بیجهت و بیمنطق، در برابر جبهۀ مقاومتِ ضد طالبان، اینهمه حسّاسیّت و عصبانیت نشان میدهند؟
به نظر میرسد عوامل و دلایل ذیل در حسّاسیّت نشان دادن بیمنطق و غیرلازمِ حکومت در مقابل جبهۀ مقاومت تأثیرگذار است:
۱) قدرتهای غربیِ صاحبنفوذ در افغانستان (به ویژه ایالات متحده) بدون ارائهی اسناد و شواهد، جبهۀ مقاومت مردمی را صرفاً به دلیل شیعهمذهب بودن، تحت حمایتِ ایران میدانند و بر دولت کابل فشار میآورند که قبل از گسترش این الگوی مبارزه و مقاومت در سراسر افغانستان، جبهۀ مردمی بهسود ـ میدان را مهار و سرکوب نماید؛پ
۲) برخی محافل و حلقات در درون حاکمیّت، تحمّلِ جولان و طغیانِ هزاران طالب و کوچیِ مسلح به سلاحهای سنگین و مدرن و حتی استیلای امارت طالبانی بر افغانستان را دارند؛ اما چشمِ دیدنِ چند هزاره و شیعهی مسلح به سلاح سبک به منظور دفاع از موجودیت خود را ندارند؛
۳) فعالان و رهبران سیاسی پشتون از ارگ و شورای امنیت تا طالبان و حکمتیار و شبکۀ حقانی و داعش و خلیلزاد و طاقت و یون و … با همهی اختلافاتِ سیاسی، در یک موضوع اتفاق نظر دارند و آن اینکه به اقوامِ غیرپشتون مجال عرض اندام ندهند؛
۴) حاکمیّت کاملاً مطمئن است که هیچیک از احزاب و فعالان سیاسی و رهبران قومی هزاره، مجدّانه و مؤمنانه از جبهۀ مقاومت حمایت نمیکنند؛ بلکه جملگی در کمین سوء استفادۀ سیاسی و حزبی و شخصی از این جریان هستند.
مسیح ارزگانی
نظرات(۰ دیدگاه)