جنگ در سایۀ صلح و صلح در سایۀ جنگ
- انتشار: ۱ عقرب ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 96000

با آغاز و تداومِ مذاکرات صلح میان جمهوریت و امارت در قطر، آتشِ جنگ و خشونت در اغلب مناطق ناآرام، شعلهور و تشدید گردیده است. در عین حال عملیاتِ بمبگذاری، انتحاری، راهگیری و گروگانگیری و کشتار مسافران و غیرنظامیان توسط شاخههای گوناگون طالبان، گستردهتر از قبل جریان دارد. این وضعیتِ معکوس (تشدیدِ جنگ همزمان با گفتگوهای صلح) سه دلیل عمده میتواند داشته باشد:
۱) عمدهترین علت و دلیلِ این وضعیت، آغازِ مذاکرات صلح بدون توقف موقت جنگ و برقراری آتشبس است. آنگاه که دو طرفِ یک منازعهی مسلحانه و خشونتبار، بدون پیششرطِ توقف موقت درگیری و برقراری آتشبس، پشت میز مذاکره و چانهزنی مینشینند، پیامد طبیعی و بدیهی آن تشدید درگیریها و خشونتها در میدان جنگ است؛ زیرا هر دو طرفِ مذاکره تلاش میکنند تا خود را دارای دستِ برتر در میدان جنگ نشان دهند و به طرف مقابل بفهماند که با دستِ پُر و کارت بازی بیشتر به دور میز مذاکرات آمدهام.
اینجاست که با آغاز گفتگوهای صلح بدون توقف جنگ و توافق آتشبس، هر دو طرف مذاکره به نظامیان و فرماندهان جنگ دستور میدهند که ضربات کوبنده و تعیینکنندۀ نظامی به طرف مقابل در عرصهی پیکار وارد نمایند؛ تا نمایندگان آنها در تالار مذاکرات، وادار و ناچار به انعطافپذیری و کوتاه آمدن شوند. در چنین مذاکراتی معمولاً گفتگوها با نیمنگاهی به پشت سر (میدان جنگ) ادامه مییابد و خود به خود موجب تشدید درگیریها و خشونتها میگردد.
بر پایهای همین تاکتیکِ «فشار در میدان جنگ به قصد امتیازگیری در تالار صلح»، هر دو طرفِ منازعهی افغانستان (طالبان و دولت) همزمان با مذاکرات قطر، تحرّکات نظامی در جبهههای جنگ را گسترش دادهاند؛ تا هر کدام خود را در موضع قدرت و طرف مقابل را در موضع ضعف نشان دهند.
بنابر این تا زمانی که گفتگوهای صلح منهای آتشبس و توقف جنگ، جریان داشته باشد تشدید درگیریها و خونریزیها اجتنابناپذیر خواهد بود. طرفین مذاکره اگر واقعاً خواهان صلح و پیشرفت مذاکرات هستند، ابتدا باید روی آتشبس و خاموش کردن صدای توپ و تفنگ در جبههها توافق کنند و الاّ برگزاری مذکرات صلح در سایهی تداوم جنگ، پیامدی جز تشدید خشونتها و درگیریها نخواهد داشت.
۲) چنانکه بارها گفته شده است، ما با پدیدۀ واحد و منسجمی به نام «طالبان» مواجه نیستیم؛ بلکه با شاخهها و شعبههای متعدد و متضاد به نام طالبان مواجه هستیم که هر کدام ساز خود را میزنند و طبعاً هیأت مذاکرهکنندۀ این گروه در قطر، نمایندۀ تمام جناحهای داخل و شاخههای جداشده از گروه مذکور در مذاکرات صلح نیست. بر این اساس آن دسته از جناحها و شاخههای درون و بیرون طالبان که احساس میکنند گفتگوهای صلح بدون حضور و مشارکت آنها برگزار شده است، عامدانه و انتخابشده در شیپور جنگ و خشونت میدمند؛ تا اثبات کنند که مذاکرات صلح بدون حضور آنها، عبث و بیهوده است و جنگ کماکان ادامه دارد.
۳) چنانکه آگاهانِِ سیاسی ـ نظامی میگویند: هر کدام از شاخههای متعدد طالبان به یکی از قدرتهای جهانی و منطقهای (امریکا، روسیه، پاکستان، ایران، عربستان و …) نزدیک هستند. بر این اساس آن دسته از حامیان خارجی شاخههای متعدد طالبان که مذاکرات صلح را موافق با منافع و مطامع خود نمیدانند، عامدانه گروهها و شاخههای تحت حمایت خود را به ساماندهی حملات نظامی تحریک میکنند؛ تا روند مذاکرات را تضعیف و تخریب نمایند.
مسیح ارزگانی
نظرات(۰ دیدگاه)