جزم اندیشی آشکار و جزم اندیشی نقابدار
- انتشار: ۲۵ عقرب ۱۴۰۱
- سرویس: دیدگاه
- شناسه مطلب: 134358
از آفت های مهلک و دردسرساز در زندگی بشر «جزم اندیشی» می باشد. بر بنیاد شواهد این آفت در عرصه های گوناگون زندگی و ذهن بشر می تواند رسوخ کند. ساده ترین تلقی که از «جزم اندیشی» می توان ارایه داد یعنی، حقیقت و واقعیت این است و غیر این نیست؛ و این حقیقت یا واقعیت فقط در نزد ما است.
اغلب چنین گمان برده می شد/می شود که فقط ادیان و مذاهب دچار آفت جزم گرایی اند/می شوند؛ یا ذات شان با جزم گرایی آمیخته است. شک نیست که ادیان و مذاهب به علت/دلیل ماهیت و ساختار و رویکرد شان بیشتر زمینه دچار شدن به این آفت را دارند؛ یا تفسیر و برداشتی که از برخی آموزه های آن می شود چنین است. چنانچه پیروان ادیان یهودیت ، مسیحیت ، اسلام هر کدام خود را ذی حق دانسته و حق را در انحصار خود می پندارند. البته حاکمیت کلیسا در اروپا بر همه شئون زندگی و انسداد فکری و علمی از سوی کلیسا به طور بسیار گسترده و عمیق, رشدقشرگرایی و بخصوص در آن بخش که بنام شریعت یاد می شود، که موجب به انزوا راندن یا تنزل عقل و عقلانیت و علم در جهان مسیحیت و اسلام شد، موضوع جزم گرایی در ادیان شیوع بیشتری یافت؛ و این، نوع آشکار جزم گرایی بود که تا اینک هم پیامد آن را شاهد هستیم.
با ظهور جنبش فکری و علمی در قرون ۱۶ و ۱۷ و ادامه آن در دوران معاصر، سبب گردید که واکنش هایی را در برابر جزم اندیشی بر انگیزد. شور و شوق، و پیشرفتی که به پشتوانه علم در عرصه علوم تجربی و علوم انسانی بوجودآمد، گستره دین و مذهب را، خصوصا در اروپا محدود ساخت. طرف داران علوم جدید بر این پندار شدند که جهان و بشر دیگر نیازی به خدای ادیان و خود دین و مذهب ندارند. از این زمان به بعد «علم» کار جهان را خواهد ساخت، و بشر را از بهشت موهوم و موعود ادیان به بهشت واقعی و این جهانی علم خواهد رسانید. موفقیت های علمی و رشد تکنولوژی سبب شد که جو و فضایی پدید آید که «خدای علم» ، جانشین «خدای ادیان» گردد، و رسالت ادیان بدوش علم گذاشته شود.
همانطور که گفته شد موفقیت های علمی، رشدسرسام آور تکنولوژی و ایجاد تغییرات گسترده در عینیت و ذهنیت زندگی بشر چنین گمان برده شود که هرچه از فیلتر علوم نگذرد و به تایید مراکز علمی نرسد، باطل و کفر علمی است. ادامه این روند چنان شدت و گسترش یافت که موجب پدید آمدن نوع دیگری از انحصار فهم و درک «حقیقت» و «واقعیت» شد که به آن می توان «جزم اندیشی نقابدار» عنوان داد.
با آن که مبتنی بر مبانی خود علم، فرضیات و دست آوردهای علمی فقط تا زمان ابطال آن دارای اعتبار می باشد، اما تیول داران علم و مراکز علمی که اینک جانشین پاپ و کلیسا شده بودند/اند، از فرضیه های ابطال پذیر، احکام و قوانین تغییر ناپذیر ارایه دادند، و نه تنها مخالفت با هر فرضیه علمی را بر نمی تابند بلکه حتا اجازه طرح یک فرضیه مغایر با آنچه موضوع تثبیت شده علمی اعلام داشته اند، داده نمی شود. به طور مثال در موضوع نژاد شناسی، تعاریفی که در زمینه نقض حقوق بشر ارایه داده اند، تردید در مورد هلوکاست، مبانی و اصول دموکراسی، حتا در مورد علم پزشکی و….فقط فرضیه ها و تعاریف و نتایجی قابل پذیرش و تحمل اند که مبتنی بر قواعد ارایه شده از سوی مراجع و مراکز خاص باشد.
بنابراین جزم اندیشی حد و مرز و زمان معین ندارد. این پدیده شوم هم چون یک آفت، در هرجایی که زمینه بیابد: دین، مذهب، علم، سیاست و…. نفوذ کرده و ابراز وجود می کند.
آگاهی از خطر نفوذ و رسوخ جزم گرایی می طلبد که مراقب نگرش های تک ساحتی، قضاوت های یک جانبه، سطحی نگری و شتاب زدگی و… خود و دیگران باشیم و جوگیر نشویم. مشکلی که این روزها به وفور و شدت دامنگیر چیز فهمان جامعه بحران زده ما شده است و در عرصه اندیشه و باورها و نیز قضایای جاری جامعه بسادگی و جزمیت قضاوت نموده و حکم صادر می نمایند.
عبدالشکور اخلاقی
نظرات(۰ دیدگاه)