تکفیر و فاشیسم دو لبه یک تیغ
- انتشار: ۲۲ قوس ۱۴۰۰
- سرویس: دیدگاهگوناگون
- شناسه مطلب: 125123
پس از به قدرت رسیدن فاشیستها در ایتالیای دوره موسیلینی و آلمان دوره نازی و هیتلری، در افغانستان امانی، ایران پهلوی و ترکیه کمالی هم جنبشهای فاشیستی و برتریطلبی ملی و نژادی شکل گرفتند که تاکنون نمادها و نشانههای آن در هر پنج کشور دیده میشود. البته در ایران این موضوع کمی متفاوت از چهار کشور دیگر ظاهر شد زیرا پس از انقلاب در ایران، دیدگاه برتریطلبی ملی و نژادی، رنگ دینی و مذهبی نیز به خود گرفت که نمونه آن در سخنان «حسن عباسی» از تئوریسنها و نظریهپردازان این کشور دیده میشود. وی در تازهترین سخنان خود، ایرانیها را تنها خداپرستانی میداند که آنان تنها خدا و خدا فقط آنان را دارد. وی خطاب به خداوند میگوید:
“خدایا تو غیر از مردم ایران کی رو داری؟ ۳۳۰ میلیون آمریکایی عوضی رو داری؟ خدایا تو ۴۰۰ میلیون اروپایی عوضی رو داری؟ خدایا تو یک میلیارد چینی خفاش خور رو داری؟ کی رو داری که عبودیت تو رو پذیرفته باشن؟ اینها غیر از تو کسی رو ندارن، تو هم غیر از اینها کسی رو نداری.”
افزون بر این که اظهارات حسن عباسی، بوی فاشیستی و نژادپرستی میدهد، جنبه تکفیری نیز دارد. به تکفیرهای وهابی به خاطر این تکفیری میگویند که به غیراز خود، بقیه را کافر، مشرک و دور از خدا میدانند. دامنه سخنان عباسی نیز چنان گسترده و وسیعی است که مسلمانان غیرایرانی را هم دربر میگیرد تا جایی که میگوید: “به غیراز ایرانیان چه کسی عبودیت خداوند را پذیرفته است.”
در حقیقت، تکفیریها و فاشیستها دو لبه یک تیغ هستند اما گاهی تفکر تکفیری و فاشیسی چنان به هم نزدیک و تنیده میشود که نوک یک دشنه را میسازد و بر قلب کسانی که خارج از این دو تفکر میاندیشند، فرود میآید.
محمد مرادی
نظرات(۰ دیدگاه)