تغییر طالبان؛ واقعیت یا افسانه؟!
- انتشار: ۲ سنبله ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 93166

آیا طالبان همان طالبان سابق است یا روش و بینش خود را تغییر داده است؟ اینروزها در آمد آمد طالبان این پرسش در ذهن هر شهروندی سبز میشود. در این نوشته میخواهیم بررسی کنیم که تغییر طالبان واقعیت دارد یا افسانهای است که برای فریب مردم بافته شده است.
برخی از هواداران این گروه سخن از تغییر دیدگاههای سیاسی و شیوههای اجرایی این گروه میزنند. آنها برای اثبات ادّعای خود دو دلیل میآورند:
۱- طالبان از شکست خود و نیز بیست سال جنگ و گریز و تحمّل دشواریها به اشتباهات خود پی بردهاند. طالبان اینبار اگر به قدرت برسند آن را نتیجه بیست سال جهاد خود میدانند؛ جهادی که تلفات زیاد انسانی از خود طالبان و نیروهای دولتی و نیز مردم غیر نظامی و ویرانی و فقر و تباهی کشور را در پی داشته است. از جانب دیگر میدانند که با زور و سرنیزه نمیتوان حکومت کرد. حفظ قدرت یک راه بیشتر ندارد و آن رفتار نرم با مردم و کسب رضایت آنهاست و این رضایت با شیوههای حکومتداری سابق طالبان به دست نخواهد آمد.
۲- نسل رادیکال و سختگیر طالبان حالا یا پیر و از کارافتاده شدهاند و یا دیگر در این جهان نیستند. در این بیست سال نسل دیگری ظهور کرده، تربیت شده و به میدان آمده است. این نسل با واقعیتهای ملّی و بین المللی بیش از آن نسل آشناست. زیر و بم سیاست را میشناسد و از دیدگاههای امروزیتری برخوردار است. این نسل میداند که اگر بیست سال پیش با دیدگاههای رادیکالی نتوانستند حکومت کنند، امروزه هرگز قادر به چنین کاری نخواهند بود. واقعیتهای ملّی و جهانی حکومت از نوع طالبانی را نمیپذیرند.
اصول ثابت طالبانی
امّا واقعیتهای میدانی این ادّعای هواداران طالبان را تأیید نمیکند. طالبان در این دو دهه اگر از حکومت دور بود، از مردم جدا نبود. در همه ولایات حضور داشت و این بیست سال را در جنگ و گریز با مردم و نیروهای دولتی سپری کرد.
آیا کسی میتواند ادّعا کند که در این بیست سال نسل نوین طالبان در دانشگاهها درس خوانده و با تحصیلات جدید آمدهاند و یا در بیرون از کشور بودهاند و حالا با کولهباری از دانش، دیدگاههای سیاسی و اجتماعی مدرن و تجربههای نو بازگشتهاند؟
طالبانی که تشنه قدرت است و به نام خدا و در واقع برای رسیدن به قدرت میجنگد، نسل بیسواد، جاهل، تنگنظر و متعصّبی هستند که بیست سال در کوه و کمر بزرگ شدهاند و جز تفنگ، جنگ، کشتار، خشونت، ویرانی و کینه اندوختهای ندارند. طالبان در این بیست سال پیام آور درد، رنج، فقر و جهل برای مردم بوده اند. برنامه جنگجویان طالب گرفتن قدرت با زور است و نیز حفظ قدرت با سرکوب مخالفان و جاری کردن وحشت و ترس در میان مردم.
لازم است مهمترین ویژگیهای حکومت طالبان را در پنج سال حکومتشان به یاد بیاوریم و بعد بررسی کنیم که آیا این ویژگیها در گفتار و رفتار طالبان هنوز وجود دارد یا چیزهای بهتری جایگزین آنها شده است.
۱- خشونت و سختگیری
بارزترین ویژگی حکومت طالبان در پنج سال حکومتش، خشونت و سختگیری بود. بدتر از آن اینکه این سختگیری و قیدوبندها به نام دین و خدا بر مردم تحمیل و باعث رویگردانی مردم از دین میشد. یک نفر در مزارشریف میگفت طالبان در پنج وقت نماز از مردان مسجد محل حاضری میگرفت. اگر کسی یک وقت بدون عذر شرعی حاضر نبود مجازات میشد. او میگفت: من اینقدر از نماز بدم آمده بود که از ترس به مسجد میرفتم و نماز میخواندم امّا هیچ وقت وضو نمیگرفتم.
نگاهی به جنگها و خشونتهای بیست ساله اخیر نشان میدهد که طالبان اکنون خشنتر و بیرحمتر شده است. حملات وحشیانه، کشتارهای بیرحمانه و راهگیریهای سبوعانه طالبان در این سالها کم نیست. صدها مثال میتوان آورد که چگونه طالبان برای رسیدن به خواستههایش زنان و بچهها و مردم بیگناه را به آسانی قربانی کرده است. عملیات انتحاری، عملیات نظامی و تصفیههای خونین قومی و مذهبی بخشی از سیاستهای طالبان در این سالها بوده است.
۲- قرائت قبیلهای از دین
تفسیر سخیف، قرون وسطایی و عقبمانده از دین دیگر خصوصیت طالبان است. پنج سال حکومت طالبان دلیل قاطع بر این مدّعا میباشد. سیستم سیاسی طالبان امارت است، امارت یک امیرالمومنین دارد که همگان باید تابع و مطیع او باشند. این شخص نماینده آسمان و صاحب جان و مال مردم است! طالبان همهچیز را به یک فرد به نام امیر ختم میکنند. انتخابات، آزادیهای اجتماعی، حقوق بشر، عدالت اجتماعی و آزادی بیان از نظر آنها محصول فرهنگ غرب و حرام است.
مردم افغانستان عموماً مذهبی هستند؛ امّا نه با قرائت طالبانی؛ بلکه مذهبی که حقوق بشر، آزادیهای اجتماعی، عدالت و کرامت انسانی و آزادی فکر و بیان را بپذیرد. مذهب رحمانی، انعطافپذیر و محمّدی.
۳- نگاه قومی و مذهبی
نگاه متعصّبانه و تبعیضآمیز طالبان چه در زمان حکومتشان و چه پس از آن از روز هم روشنتر است. پس از تسلط طالبان بر مزارشریف، ملا عبدالمنان نیازی والی طالبان در یک سخنرانی گفت. تاجیکها به تاجیکستان، ازبکها به ازبکستان، هزارهها یا مسلمان شوند، یا جزیه بدهند و یا به گورستان بروند. در همین روزهای اخیر نیز نیازی مصاحبه کرده و شیعیان و هزارهها را به نسل کشی تهدید کرده است. او گفته است هزارهها در دشت برچی، جبرئیل هرات، مزارشریف و بامیان بدانند که هیچ راه فراری ندارند. نیازی از کادرهای قدیمی طالبان است، او سخنی را که در آغاز حکومت طالبان گفته بود، پس از ۲۵ سال اکنون تکرار میکند.
۴- ارتباطات خارجی طالبان
طالبان در حکومت خود افغانستان را تبدیل به پایگاه گروههای تروریستی جهان کرده بود. از القاعده تا نهضت اسلامی ازبکستان و سپاه محمد و صحابه پاکستان تا گروههایی چیچنی. اینها هم بازوان نظامی طالبان بودند و هم بانک اقتصادیشان. این گروهها افغانستان را لانه زنبور کرد بودند.
طالبان در دو دهه گذشته رابطه خود را با این گروهها حفظ کرد است. تروریستان عرب، تاجیکستانی، ازبکستانی، چیچنی، اویغور، القاعده و حتّی تروریستان اروپایی در جبهههای جنگ در پهلوی نیروهای این گروه با نیروهای امنیتی میجنگند. اگر باردیگر این گروه بر کشور مسلط گردد، افغانستان بازهم جولانگاه گروههای تروریستی خواهد شد.
مردم افغانستان با تشکیلات، شخصیتها، شیوه حکومت، روشها و منشهای اجرایی طالبان آشنا هستند. مردم در پنج سال حکومت این گروه، استبدادیترین و سختگیرترین حکومت تاریخی کشور را تجربه کرده اند. طعم تلخ حکومت آنها را چشیده و تنشان از درّهها و جانشان از کینههای طالب دردمند است. شیوه سیاستورزی و حکومتگری طالبان را مردم تجربه کردهاند. طالبان اگر به قدرت برسند همان آش و همان کاسه خواهد بود.
بنابراین گفتارها و رفتارهای بیست ساله طالبان نشان میدهد که نسبت به بیست سال رادیکالتر، خشنتر، متعصّبتر و انعطافناپذیرتر شده است. تغییر طالبان افسانهای است که برای فریب مردم تبلیغ میشود.
سید اسحاق شجاعی
نظرات(۰ دیدگاه)