تشکیل کابینه یا تقسیم غنایم جنگی

  • انتشار: ۱۸ سنبله ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 120338

گروه طالبان پس از سه هفته بالآخره کابینه حکومتش را ناوقت روز سه‌شنبه ۱۶ سنله اعلام کرد. در این کابینه جز اعضای سابق و جدید گروه طالبان حتا یک نفر نه از شخصیت‌های ملی، نه از گروه‌های سیاسی ونه از اقشار اجتماعی جامعه افغانستان کسی حضور دارد. گروه طالبان که سه هفته مردم افغانستان را در بی‌سرنوشتی تمام و در خلا قدرت نگه داشت، کابینه حکومت را میان اعضای خود چنان قسمت کرده است که گویی غنایم جنگی را تقسیم کرده است.

در این کابینه افراد چون سراج‌الدین حقانی نیز در پست‌های کلیدی کشور حضور دارند. سراج‌الدین فردی‌که ایالات متحده امریکا برای سرش جایزه پنج میلیون دالری تعیین کرده است. چنین مواردی از چشم جهان پنهان نخواهند ماند و در روابط خارجی این گروه با دنیا تاثیر منفی جدی خواهد داشت.

در عین زمان در تشکیل این کابینه که بحث تخصص و مسلک به طور کامل نادیده گرفته شده است، متصدیان برخی از اداره‌ها و وزارت‌خانه‌ها هنوز مشخص نشده است. گمان می‌رود مسئولان اداره‌های باقی‌مانده از آن جهت هنوز مشخص نشده اند، که کسی دیگری در میان گروه طالبان که از حداقل سواد خواندن و نوشتن برخوردار باشند و مورد اعتماد این گروه و کشوهای حامی‌اش نیز باشند، وجود ندارند.

چنانکه تقسیم کابینه میان گروه طالبان سه هفته طول کشید و بالآخره این گره کور به دست توانمند فیض حمید رئیس سازمان آی اس آی باز شد، ممکن اداره‌های باقی مانده نیز هفته‌ها وقت بگیرد تا چنین افرادی پیدا شوند.
کابینه حکومت طالبان که از نظر خودشان همه شمول و فراگیر است، نقدهای زیادی در آن وارد است.

نخستین نقد بر کابینه حکومت گروه طالبان این است که اکنون تمام احاد ملت به این باور اند که کابینه گروه طالبان به دست فیض حمید رئیس آی اس آی تشکیل شده است. آقای حمید که بیش از ۴۸ ساعت در کابل بود، گمان می‌رود در این مدت وی با رایزنی‌های سخت توانست خورده گروه‌های دورن گروه طالبان راضی کند تا کابینه حکومت این گروه تشکیل گردد.
اعتراضات گسترده مردم در نقاط مختلف کشور مبین این مداخله صریح و سریع نظامیان پاکستان در امور مملکتی است که تازه از یک جنگ فرساینده داخلی به صورت نسبی رهایی یافته است.
از این جهت گروه طالبان که تا کنون دم از استقلال و بیرون کردن نیروهای خارجی می‌زد، اکنون استقلال خودشان با پرسش‌های سختی مواجه است.

پاکستان کشور همسایه، مسلمان و دارای بیشتر مرز مشترک با افغانستان است ولی پاکستان تنها کشوری نیز است که مردم افغانستان به طور یک‌دست به میزان زیادی از مداخله مستمر آن کشور در امور داخلی کشورشان متنفر و منزجر اند.
این تلقی حتا اگر درست هم نباشد بر قیادت گروه طالبان بر کشور تاثیر منفی بزرگ دارد. گروه طالبان در قدم های بعدی باید ثابت کند که پاکستان همه کاره این ملک نیست.

دوم؛ گروه طالبان با اینکه به جهان وعده سپرده است که در کنار موارد دیگر، حقوق زنان را به طور اخص در نظر خواهد گرفت. اما این گروه در اولین اقدام خود ظاهرا وزارت امور زنان را از بدنه نظام حذف کرده است. هفته پیش عباس استانکزی یک مقام گروه طالبان گفته بود که حقوق زنان مطابق معیارهای اسلامی توسط این گروه در نظر گرفته خواهد داشت ولی زنان در اداره‌های ارشد حضور نخواهند داشت.
این درحالیست که میزان اعتراضات زنان نیز در روزهای اخیر بالا گرفته است و افغانستان از این جهت همچنان سرخط اخبار جهان است. جهان رفتار گروه طالبان زیر نظارت جدی قرار داده است. با این وصف نه تنها تشکیل حکومت به لحاظ معیار قشری فراگیر و پاسخ‌ده در نظر گرفته نشده که خلاف آن داعیه به شکل انحصاری و تک‌جنسیتی تشکیل شده است.
زنان بخش جدی جامعه امروزی افغانستان است و هیچ توجیه دینی و غیر دینی بر عدم حضور زنان کافی نیست. باور کارشناسان این است که زنان افغانستان خاموش نخواهند ماند و اعتراضات زنان همچنین ادامه خواهند داشت و جهان صدای زنان افغانستان خواهند شنید.

مورد سوم این است که افغانستان کشور دارای بیش از ۳۰ اقلیت قومی است. در ۲۰ سال گذشته مهمترین کش و قوس‌های سیاسی بر سر توزیع نا عادلانه قدرت و فرصت میان اقوام و اقلیت‌های قومی جامعه بوده است. مردم شناسان افغانستان را کشور اقلیت‌های قومی توصیف می‌کنند و باور دارند که هیچ قومی به تنهایی قادر به مدیریت کشور نیست.

تشکیل حکومت تک قومی و تک سمتی گروه طالبان نارضایتی اجتماعی را افزایش خواهد داد. اقوام تاجیک، هزاره و ازبیک به عنوان اقوام بزرگتر در حکومت‌های قبلی دست‌کم به صورت سمبولیک در قدرت حضور داشتند، اکنون خود را به شدت محروم و منزوی احساس می‌کنند. علت اصلی جنگ پنجشیر چیزی جز این نگرانی نیست.

هرچند رهبران سنتی سیاسی قومی به دلیل بی‌کفایتی و حرص و ولع زیاد در انباشت سرمایه در ۲۰ سال گذشته دیگر اعتبار چندانی در میان مردم ندارند و توانایی بسیج مردمی را در حالت عادی از دست داده اند، شرایط جدید که توسط گروه طالبان ایجاد شده است، اما می‌تواند برای بازسازی پایگاه‌های اجتماعی آنان کمک کند.
در عین زمان اگر این رهبران نیز نتوانند بسیج مردمی را درست سازمان دهند، رهبران جدیدی در جامعه همچون احمد مسعود فرزند احمد شاه مسعود، قد خواهند برافراشت و مردم را انسجام و سازمان خواهند داد.
حرف کوتاه اینکه این اقدام کوته‌نظرانه گروه طالبان زمینه‌های اعتراض‌های جدی اجتماعی را در پی خواهد داشت و چه بسا که زمینه شورش‌های گسترده را فراهم خواهد آورد.

حرف آخر اینکه در طول نیم قرن جنگ و ویرانی در کشور برای نخستین بار است که قدرت به صورت یک دست در اختیار یک گروه خاص سیاسی قرار گرفته است- هرچند گفته می‌شود میان جنوبی‌ها و شرقی‌ها ( جناح ملاعمر و جناج ملاحقانی) شکاف‌های موجود است، فیض حمید این شکاف موقتا را بخیه زده است، ولی این شکاف چنان عمیق نیست که موجب خلع قدرت و درگیری میان این گروه شود- توقع می‌رود در چنین شرایطی به دنبال تامین امنیت، ثبات امنیتی و ثبات نسبی سیاسی در کشور باز گردد. ولی اگر عدم حضور سایر اقوام در بدنه حکومت همچون رهبری حکومت اضافه شود، تردید نباید کرد که اعتراض‌های اجتماعی به اعتراض‌های شدید سیاسی مبدل شود و زمینه شورش‌های گسترده و سازمان‌یافته خود فراهم آید.

به این ترتیب یک بار دیگر ثبات سیاسی کشور دست‌خوش حوادثی خواهد شد که از هم اکنون قابل پیش‌گیری است.
فقر و توزیع ناعادلانه فرصت‌های دولتی و غیر دولتی عامل عمده این حوادث خواهد بود. مردم افغانستان در شرایط که پس از ۲۰ سال از کمک‌های جهانی ناامید شده اند و اکنون به این باور رسیده اند که کمک‌های خارجی موجب پیشرفت و انکشاف کشور شده نمی‌تواند، توزیع عادلانه فرصت‌ها؛ چه دولتی و چه غیر دولتی را از سوی متولیان امور زیر نظارت خواهند داشت. این مردم اکنون از حکومت گروه طالبان در قدم نخست امنیت و نان می‌خواهند. اگر این دو را هم این گروه تامین نتواند و بر مبنای تیوری تبعیض و تعصب پیش برود، راه دیگری برای مردم افغانستان باقی نگذاشته است.

امید کریمی

نظرات(۰ دیدگاه)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *