تا شقایق هست، زندگی باید کرد!
- انتشار: ۸ حمل ۱۴۰۰
- سرویس: تیتر 2دیدگاهدین و اندیشه
- شناسه مطلب: 109176
اعتقاد به مهدی موعود مخصوص شیعیان و حتّی مسلمانان نیست؛ بلکه ادیان ابراهیمی به ظهور منجی و مصلح جهانی و گسترش دهنده عدالت اجتماعی باور دارند. مسلمانان؛ پیرو هر مذهبی که باشند، براساس احادیثی رسیده از پیامبر اسلام (ص) آمدن منجی موعود و عدالتگستر جهانی را انتظار میکشند. حضرت محمّد (ص) به زبانهای مختلف گفته است که در پایان جهان، فرزندی از نسل من ظهور میکند و جهانی غرق در ستم و تبعیض و فساد را از عدلوداد میآکند.
برخلاف نسلهای گذشته، بشر مادهگرای امروز، چیزی را باور میکند که آثار آن را در زندگی روزمره خود ببیند؛ میخواهد آثار اعتقاد به خدا، دین، پیامبر و آخرت را در زندگی خود مشاهده کند. تأثیرات آن را در روح و روان و رفتارهای فردی و اجتماعی خود به تجربه بگیرد.
براین اساس این پرسش به میان میآید که باور به مهدویت و منجی موعود چه تأثیرات فردی و اجتماعی دارد و چه کارکرد در زندگی روزانه انسان میتواند داشته باشد.
ما در این فرصت اندک به نقش اعتقاد به مهدی موعود در ایجاد “امید” و آثار آن در زندگی فردی و جمعی اشاره می کنیم.
بزرگترین سرمایه فردی و اجتماعی انسان امید است. زندگی بدون امید، به پرتگاه نهلیسم و خودکشی میرسد. امید، موتوری است که انسان را زندهنگهمیدارد، حرکت میدهد و باعث شادی و نشاط او میشود. انسان هر گامی که در زندگی روزمره خود برمیدارد با امید برمی دارد. اگر امید نباشد، نمیتواند از جای خود برخیزد؛ چون انگیزهای برای برخاستن ندارد.
با اینهمه، صد افسوس که عصر ما عصر ناامیدی است. تاریخ بشر شرح شکستها، کشتارها، تبعیضها، تجاوزها، آوارگیها، جنگها، فقرها و دربدریهاست. خوی حیوانی و درندهخویی بشر از همان آغاز رشد روزافزون یافت و فرشتهخویی او سرکوب شد.
در همینحال این موجود ناشناخته، برای کنترل درندهخویی خود گامهای زیادی برداشت که هیچکدام موفق نبود و نه تنها موجب رهایی او از دامهای شهوت و غضب و خودخواهی نشد؛ بلکه پس از چندی خود تبدیل به دامهایی شد که او را بیش از پیش به زنجیر بردگی کشید.
لیبرالیسم، دموکراسی، سوسیالیسم، کمونیسم، حقوق بشر، حقوق زن، حقوق اقلیتها و مدینههای فاضله دیگری که فیلسوفان و دانشمندان ساختند و بشر را دلشاد کردند، همه آمدند، جولان دادند، آزموده شدند و سرانجام ناکام شدند و نتوانستند بشر را به آرامش، امنیت، عدالت، امید و آزادی برسانند.
عصر ما نامهای گوناگونی به خود گرفته است؛ عصر ارتباطات، عصر انفجار اطلاعات و عصر دهکده یا اتاق جهانی؛ امّا ناامیدی پدیده جدیدی است که اکنون روان بشر را در سلطه خود گرفته است؛ شرق و غرب، دیندار و بیدین، جوان و پیر، حاکم و محکوم از آن در امان نیستند. در حدّیکه میتوان عصر کنونی را عصر ناامیدی نامید.
خوب چه باید کرد؟ دست از زندگی و مبارزه برای اصلاح آن برداشت یا چراغی در دل و اندیشه روشن کرد؟ اینجاست که مصلح جهانی و مهدی موعود، دست بشر مأیوس و سرگردان را میگیرد؛ امید میآفریند و با منطق قوی میگوید هنوز چراغی، در جایی دوری سوسو میزند و هنوز روشنایی فرصتی در ذخیره دارد. انتظار مصلح جهانی، میگوید روزی، یک مرد الهی و یک ذخیره معنوی، آرزوهای سرکوبشده تو را برآورده خواهد کرد.
تا شقایق هست، زندگی باید کرد؛ تا چراغی در جایی روشن است، حرکت باید کرد. چیزی پایان نیافته، مبارزه ادامه دارد، جهان منتظر تغییر بزرگ است و این تغییر سرنوشت محتوم جهان است. باوری که نسل جوان را پویا و پایدار نگهمیدارد و توانمندیها و استعداد او را شکوفا میکند.
انتظار معنای دیگری امید است؛ امید دارای دو بُعد ذهنی و عینی است. در بُعد ذهنی، کسی که مجموعه تفکّرات، تمایلات، انگیزهها، عادات، خویهای مثبت در ذهن و باور خود دارد امیدوار است؛ در بُعد عینی، مجموعهای اَعمال، رفتارها، کنشها، واکنشهایی مثبت، جهتدار و فعّال نشانههایی امیدواری است.
کسی که منتظر مصلح جهانی و مهدی موعود است میداند که او با قیام خود چه حوادثی پدید میآورد و چه تحوّل و دگرگونی در زندگیها ایجاد میکند؛ انسانها را به چه اوج و فرازی میرساند و چه موانعی از سر راه انسان خسته و مأیوس برمیدارد؛ چه دردها و رنجها و نادانیها و گمراهیها و محرومیّتها و نابهسامانیها را ریشهکن میکند؛ از اینرو، هر لحظه، امیدوارانه و مطمئن، تحقق آرمانهای خود را انتظار میکشد و یک لحظه نیز مبارزه برای اصلاح جهان را فرو نمیگذارد.
سیّد اسحاق شجاعی
نظرات(۰ دیدگاه)