غنی مدعی است که بزرگترین اشتباهش اعتماد به آمریکا و شرکای بین المللی اش بوده است. در حالیکه به باور من دروغ گفتن عادت اشرف غنی است و بخشی از شخصیت اوست. او هنوز دروغ میگوید و معامله ننگینی را که با شبکه حقانی کرده و کشور را به چنین بحرانی سوق داده را پنهان میکند.
باید قبول کنیم که در نیم قرن اخیر ایالات متحده بیشترین نقش را در تحولات افغانستان به عهده داشته است اما دستاوردهای این کشور نسبت به هزینه های آن به اعتراف بیشتر سناتوران آن کشور و همچنین اعتراف “سیگار” نهاد بازرس و نظارت بر کمکهای آمریکا در افغانستان، بسیار کم و ناچیز بوده است و می توان گفت آمریکا هیچ دستاوردی نداشته اند.
جمهوریت تقلبی قبلی، سقوط نکرد ، واکذار شد ؛ روند واگذاری نظام جمهوریت تقلبی از روزی آغاز شد که طالبان بر مناطقی از افغانستان حاکم شدند اما ارادهیی از سوی نظام، برای بازپسگیری آن نقاط و سرکوب طالبان وجود نداشت .
برای اینکه نیروی خود را بیهوده در راه اشتباه صرف نکنیم، به جای حق قومی و مذهبی، برای حق شهروندی، برای حقوق بشر، برای آزادیهای فردی، برای توزیع مساویانه ثروت، برای رفاه همگانی، برای عدالت، برای پاره کردن زنجیر تبعیض سیستماتیک، قدم برداریم.
دیر یا زود، روزى میرسد که تاریخ مصرف غنى برادر هم تمام میشود و خواهیم دید که او را هم با القاب زشت و زننده طرد کنند و یکى دیگر از قبیله را که شاید امروز در غُنداق است و یا چهارغوک مى کند، در طویله هاى خیبر پشتونخوا آموزش و پرورش دهند و روزى در رأس گله اى عوام کالانعام سوار کنند و بقول معروفِ روز از نو، روزى از نو، چند صباحى کام دل از وى نیز برکشند.
وقتی از حق قومی سخن گفته میشود، هر حقهباز و شیادی میتواند از راه برسد و دکان باز کند و خود را نماینده یک قوم خاص جا بزند و سهمی از قدرت را به نفع خود و اطرافیانش مصادره کند یا خواهان مطالبه آن گردد.
واقعی ترین تحلیل و تصویر افغانستان امروز که میراث باندمافیایی اشرف غنی و رجاله های سیاسی و سیطره اسلام طالبانی می باشد در شعار شعورانه و جسورانه زنان ستم دیده و محروم افغانستان می توان دریافت.