
افغانستان؛ مقاومت، مذاکره، یا جنگ؟
در فضای آشفته کنونیِ کشور و غلیان احساسات، که دامنگیر همه ما میشود، مفاهیم نیز دچار آشفتگی، و داوریها گرفتار التهاب میشوند.
در فضای آشفته کنونیِ کشور و غلیان احساسات، که دامنگیر همه ما میشود، مفاهیم نیز دچار آشفتگی، و داوریها گرفتار التهاب میشوند.
دادخواهی ها و اعتراضات که صورت میگیرد اگر بر مبنای دشمنی های قومی نباشد، سرکوب نکنید. این حق ماست که بگوییم که زن و دختر نباید در قرن ۲۱ زندانی باشند و محروم از درس، تحصیل و کار شوند. آیا این خواسته ها و نظیر این خواسته ها دشمنی و جنگ طلبی است؟
قدرت، حداقل آنگونه که من می فهمم، محصول تنوع و کثرت ظرفیت نیروی های انسانی است.
مقاومت یعنی ناگزیر ساختن مستبد به شنیدن صدای شهروندان آگاه و تن دادن وی به خواستههایی که حقوق اساسی ایشان است.
هر چند ایران و طالبان از جهات مختلف سیاسى، مذهبى و فرهنگى با هم چندان سنخیتى ندارند، اما ناگزیرى و منافع دو طرف در سالهاى حضور امریکا و جامعه جهانى در افغانستان، آنها را بهم نزدیک ساخته. چنانچه جمهورى اسلامى ایران قبل از تسلط طالبان به افغانستان، روابط گرمى را با این گروه ایجاد نموده و خوشبین به پیروزى شان نیز بود.
مشکل اساسی افغانستان، بی عدالتی انحصارطلبی، تبعیض، فقدان حاکمیت قانون و حقوق بشر است. با وجود این، آدمهای زالوصفت، حقیر و نان بهنرخ روزخور، با جابجای قدرت، نوایی تازه سر میهند. آنان، در مذمت مقامات پیشین و مدح مقامات جدید، هنرها میآرایند.
ذبیحالله مجاهد سخنگوی طالبان که قاعدتاً باید پیامهای خشن را تلطیف کند، نوشته که استاد جلال را به دلیل انتقادهای او در شبکههای اجتماعی گرفتار کرده تا عبرت دیگران باشد.
جنایت هولناک تالبان در یکاولنگ که شامل جرایم بین المللی میشود و نزدیک به ۳۰۰ نفر افراد ملکی روستایی را به شکل فجیعی قتل عام کردند فراموش نخواهد شد.
طالبان بدوى و ددمنش، در این دور از حاکمیت شان، مزورانه تلاش دارند وانمود کنند که از گذشته عبرت گرفته اند و راه و رسم حکومتدارى را بلد شده اند. از این رو مانور هاى کاذب خبرى به راه مى اندازند تا سیماى زشت و سیاه شانرا در افکار عمومى، بهتر جلوه دهند.
در دو دهه، مردم افغانستان با کمک همکاران بین المللی دست آوردهای ارزشمند داشت.