
فاشیست های نقابدار!
اینک که چرخه تحولات کاملا بسود فاشیست های نقابدار در گردش است هریک آنان از چهارگوشه جهان برای توجیه و تحکیم حاکمیت جهل و جور در کابل در حال گردهم آمدن هستند.
اینک که چرخه تحولات کاملا بسود فاشیست های نقابدار در گردش است هریک آنان از چهارگوشه جهان برای توجیه و تحکیم حاکمیت جهل و جور در کابل در حال گردهم آمدن هستند.
در جغرافیای خشونت و رنج، به نام افغانستان، ما تنها مردمی هستیم که پس از آسیب و شکست در جبهههای مختلف؛ بهجای اینکه عقلای ما به آسیبشناسی و انسجام درونی بپردازند و استراتژیستهای ما، به بازتوانی و بازسازی جبهه عدالتطلبی تمرکز کنند؛ عملا خرهای ما میدان داری میکنند و به نفرتپراکنی درونی روی میآورند.
نشست سفارشی و نمایشی طالبان که قرار است امروز و یا فردا در کابل برگزار شود، نه تنها تأثیر مثبت و مفیدی روی اوضاع افغانستان نمیگذارد بلکه مشکلات را بیشتر خواهد کرد.
ا گذشت هر روز از حاکمیت طالبان در افغانستان، ابهام درباره مرگ و زندگی رهبر این گروه بیشتر و جدیتر میشود.
همانگونه که پیشبینی میشد، طالبان بلخاب را تصرف کردند و اگر دوباره هم توسط نیروهای مقاومت مردمی بازپس گرفته شود، باز هم طالب فاتح موقت میدان است. هر چند که در فرجام، اینها با حمله بر بلخاب، زمینه را برای مقاومتهای بیشتر فراهم کردهاند.
طالبان از طریق فرایند مردم سالاری؛ به قدرت نرسیدهاند و مردم حق وکالت و نمایندگی به آنها ندادند در نتیجه به لحآظ حقوقی حق اقدام علیه دیگران را ندارند. وقتی حکومت فاقد مشروعیت حقوقی و مردمی باشد، وصله بغاوت یک وصله نچسب و بیمعناست.
اکنون وقت آن است که مهدی مجاهد نسبت خود را با طالبان روشن کند و اگر چنین نشود، حتی اگر مدافعین بلخاب پیروز هم شوند، تاریخ، این جنگ را در خود ثبت نخواهد کرد. چون درگیری بر سر کسب امتیازهای درون گروهی، ارزش ثبت در تاریخ را ندارند.
از همان نخست معلوم بود که در برابر طالب که نماد عریان زورگویی است، نمیشود جز با توسل به زور به زبان دیگری سخن گفت.
اگر مولوی مهدی بخواهد افکار عمومی را با خود همراه کند و احیانا پشتیبانی جبهه مقاومت را هم در کنار خود احساس کند دقیقا در همین مقطع مهم، باید تکلیف خودش را با طالب مشخص کند.
بلخاب در یک قدمی جنگ قرار گرفته است؛ جنگ طالبان با مولوی مهدی یکی از فرماندهان خودشان.