قبول که جریان حاکم، از حضور ایمن الظواهری در ساختمان مجلل، در چند صد متری قلب قدرت در کابل خبر نداشتهاست! آنگاه پس چگونه میتواند از حضور یا عدم حضور دیگر گروههای دهشتافکنِ فراملیتی در کشور، در سایر شهرها و ولایتها خبر داشته باشد و بر چه مبنای ادعا دارد که هیچ گروهی تروریستی خارجی در افغانستان حضور ندارد و افغانستا، هرگز به محل صدور ناامنی برای دیگر کشورها تبدیل نمیشود.
آن بخش از فرمایش امام حسین علیه السلام در وصیتنامه اش به محمد حنفیه که هدف خود از نهضت را، امر به معروف و نهی از منکر اعلام میکند، به صورت قطع، ناظر به نمادهای معمول دینداری همچون حجاب و نماز و … نیست.
با کشته شدن ظواهری توسط پهبادهای امریکایی در منطقه دیپلماتیک نشین کابل (وزیراکبرخان) تحلیل ها و برداشت های بسیار و متفاوتی از این حادثه ارایه شده است، که احتمالا هرکدام گوشه و بخشی از قضیه را پوشش می دهد.
ترور الظواهری در کابل، به حدس و گمانهایی دامن زده است مبنی بر اینکه برخی از حلقات ط.البان، آمریکا را در ردیابی محل سکونت او همکاری کردهاند. انگشت اتهام نیز اکثرا به سوی امیرخان متقی نشانه میرود.
حضور استخباراتی ایالات متحده آمریکا در افغانستان برای مدیریت و راه اندازی جنگها و فتنه ها وتحرکات استخباراتی است که نیازمند فضای مبهم و یک اداره غیر رسمی، غیر مسئول است که ماهیت مبهم داشته باشد،که حاکمیت موجود چنین ویژگی هارا دارا می باشد.
امریکا با این کار هم دست و دروغ باطلان را رو کرد و هم به کسانی مانند سراج الدین حقانی فهماند که فکر نکنند دست آمریکا از آنها کوتاه است.
اکنون حقانی باید جان خود را از امریکا بخرد. اما با چه قیمتی؟