نیازی نیست هر چیزی را در ترازوی حلال و حرام شریعت بگذاریم تا توانایی ارزیابی و ارزشگذاری آن را پیدا کنیم. در مواجهه با بسیاری از پدیدههای اجتماعی، توجهی اندک به «اخلاق» و به کارگیری یک خُرد خِرَد به ما کمک میکند که در تشخیص درست از نادرست و حتی حلال از حرام، اشتباه نکنیم.
اجتماع دیروز برخی از سیاسیون خارج از گروه ارگ در مورد روند صلح یک حرکت خوب است اما این گروه علیرغم تمایل شان به حرکت در جهت صلح، به تنهایی نمیتوانند “نمایندگان مردم” باشند.
مجاهدین در افغانستان حرف از اخراج آمریکا و ائتلاف تحت رهبری شیطان بزرگ نمی زنند، چرا که خوب شیرفهم شده اند که هنوز مثل آن کودک نوپا محکم نمی توانند سر پای خود بایستند! باید گفت که استقلال، عزت، آزادی آرزوی دست نیافتنی همه ماست.
در اسلام داعشی، مفاهیم و گزارههای مثل رحمت و تسامح و عطوفت هیچ محلی از اعراب ندارد و آنها خودشان در نهایت قساوت، بدترین اعمال ضد بشری را انجام میدهند اما خم به ابرو نمیآورند و این علت است برای این که فهم آنها از اسلام، با اسلام راستین تطابق ندارد.
آیت الله محقق خراسانی از بزرگان نسل قدیم مردم ماست. نسلی که آرمانی داشتند و تا پای جان برای آن می جنگیدند و آیت الله از معدود کسانی بود که از قضا در مسیری درست جنگید.
این فضا تا منتهای درجه کاذب و دروغین است. فضای بافته و ساختهٔ انجیاوها و پروپوزلنویسان است برای درآمد بیشتر خودشان. فضای واقعی به امان ملامجیب و امثالهم رها شده و برعکس با بافتن و ساختن چنین فضایی، سیطرهٔ ملامجیبها را بر فضای واقعی بیشتر و محکمتر میکنند.
تحت شرایطی که از آن صحبت شد اجلاس داووس در بهترین حالت تنها میتواند زمنیه این را فراهم کند که افغانستان به مقدار بیشتری از کمک های اقتصادی بین المللی در بخش های بشر دوستانه و یا حکمرانی دسترسی داشته باشد.
فرض کنید که پهلوی شکسته مسلم نیست(آنهم فقط فرض کنید آنهم به دلیل مماشات با عوامی که فکر می کنند کتاب می خوانند)، با دل شکسته چه می کنید؟ با حرمتی که شکسته شد چه می کنید؟ آیا این را هم انکار می کنید؟