داستان سیاه جوخه های مرگ سازمان اطلاعات مرکزی(سیا) امریکا در افغانستان که به تازگی توسط رسانه «دی اینترسپت» افشا شد به یک الگوی بسیار طولانی از سیاست خارجی امریکا در دهه ۱۹۶۰ بر می گردد.
پیام ملابرادر روشن است. او به دنیا اعلان می کند و به تمام گروه های دهشت افگن و تروریست پیام می دهد که با دهشت افگنی و انتحار می توان امریکا و هر کشور و دولت دیگر را به زانو در آورد و آنها را مجبور به قبول خواست های خود کرد. زلمی خلیل زاد، ترامپ و پمپئو زمینه و فرصت این پیام را برای ملابرادر و انتحارگری آماده ساخت.
روابط امریکا و ترکیه در دوره زمامداری ترامپ، بهخصوص با توجه به خرید سامانه روسی اس ۴۰۰ با تنشهایی همراه شد و حالا با تحریمهای جدید واشنگتن، انتظار بروز شکافهای بیشتری میرود.
جناب سعادتی در قبال سخنان دکتر ظریف با طلوع به گونهای موضع گرفت و نوشت که به جای کوبیدن ظریف، روی خود را با دستان خویش سیاه و مردمش را با ادبیاتش تحقیر نمود.
جو بایدن به عنوان رئیس جمهور منتخب در حالی وارد دفتر کاری خود می شود که جنگ از لحاظ نظامی در فرسایش است و از بعد دیپلماتیک به کندی پیش می رود و بایدن خیلی زود با یک تصمیم حساس روبرو خواهد شد.
اسد الله سعادتی در این سخنان سخیف و کثیف، مرتکب قیاسِ به نفس گردیده، همه را به کیش خود پنداشته است! آنکه برای یک لقمه نان یا یک دُم موش در تقسیم شکار، نوزده سال کفشهای کرزی را پاک میکند یا کاسهی غنی را میلیسد یا برای عبد الله دُم تکان میدهد؛ شما و همقطارانتان هستید؛ نه مردمان غیور و مغرورِ هزاره و شیعۀ افغانستان!