بازی وارونه و سرچپه!
- انتشار: ۸ ثور ۱۴۰۰
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 111642

معمولاً ملتها و جوامع و گروههای انسانی آنگاه که تحت فشار خارجی یا در معرض خطر و تهدید بیرونی قرار بگیرند، همگرایی و انسجام درونی و همپذیری داخلیشان افزایش مییابد. به همین دلیل جامعهشناسیِ سیاسی میگوید: هرگاه همبستگی و انسجام داخلی گروههای انسانی با آسیب و آفت مواجه گردید، فشارها و تهدیدهای بیرونی میتوانند به یک فرصت و نعمت برای بازیافت و احیای همبستگی و همپذیری درونی مبدل شوند.
اما در جامعۀ شیعه/هزارۀ افغانستان، این قاعده و رویه به شکل وارونه و باژگونه جریان دارد. هرگاه تهدیدها و فشارهای بیرونی رو به تزاید و تظاهر نهاد، به موازات آن، پراکندگی و واگرایی در صفوف داخلی و آرایش نیروهای سیاسی ما افزایش مییابد و تنشها و کشمکشهای پنهان، عریان و عیان میشوند.
در شرایط مبهم و پیچیدۀ کنونی که آینده و سرنوشتِ جامعه و مجموعهی پریشانِ شیعه/هزاره در پردۀ ابهام و در معرض آسیب و چالش جدّی قرار دارد؛ اختلافات و کشمکشهای درونی ما بیش از هر زمان دیگری، دهان و زبان باز کرده است.
دو نمایندۀ رسمی این مجموعه در حاکمیّت (استاد دانش و اسد الله سعادتی) درگیر جدل و جنجال قلمی ـ رسانهای در باب تمرکز و فدرالیزم هستند. دو همسنگر پیشین و دیرین (ناصری و خلیلی) از تریبون پارلمان و صفحات اجارهای در شبکههای اجتماعی، سرگرم تخریب و تضعیفِ همدیگرند. محقق و مرتضوی و حسنی به سازِ ارگ و دربار و شورای امنیت میرقصند. جنبش روشنایی به خواب ابدی و سرمدی فرو رفته است. جبهۀ مقاومت و علیپور، عصرِ پردهنشینی و کوهگردی خود را تجربه میکند
استاد اکبری و شفق سرپلی، برادرانه و برابرانه! مشغول تجزیه و تقسیمِ حزب حراست اسلامی هستند. جناحهای پرشمارِ «حرکت اسلامی» آنقدر رو به تجزیه و تحلیل و تقسیم نهادهاند که تنها خانوادۀ مرحوم انوری، سه حزب و جناح مستقل و رسمی را رهبری میکنند.
مسیح ارزگانی
نظرات(۰ دیدگاه)