ایران در سر دو راهی نباید بدام بیافتد !
- انتشار: ۲۱ حمل ۱۴۰۳
- سرویس: دیدگاه
- شناسه مطلب: 177289
حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان امروز در تازهترین سخنرانی خود گفت آیتالله خامنهای و مسئولان جمهوری اسلانی «تصمیم قاطع گرفتهاند که پاسخ ایران مستقیما خواهد آمد.» او در عین حال گفت «راهبرد صحیح مقاومت این است که درگیری نظامی کلاسیک شکل نگیرد.»
در دو، سه دهه اخیر ما شاهد تغیرات بزرگی در شرق میانه هستیم. این تغیرات نمیتوانند روی روابط ایران با اسرائیل بدون تآثیر باشند.
روابط ایران با اسرائیل از روز اول پیروزی انقلاب اسلامی آنگونه که بنیانگزار جمهوری اسلامی ایران، آیت الله خمینی، تعریف کرده بود، تنها روابط غیر دوستانه و حتا خصمانه نبود. سیاست ایران دور از معادلات، قواعد و قوانین بین المللی، یک سیاست انقلابی بود. انقلابی بودن در در داخل یک کشور را براحتی میتوان درک نمود که عبارت است از سرنگونی نظام قبلی و ایجاد یک نظام کاملآ جدید. ولی سیاست انقلابی در روابط بین المللی، بویژه در برابر یک کشور معین، اکثرآ و حتا همیشه به جنگ میانجامد. شعار های آیت الله خمینی در مورد اسرائیل “غده سرطانی که باید نابود شود” با تعدیلات کمی هنوز سیاست ایران در مورد اسرائیل است که بحیث یک بنیاد “غاصب” شناخته میشود. نتیجه منطقی این شعار”احیای حقوق خلق فلسطین درسرزمین های اشغالی” و حمایت ایران از حماس است.
اسرائیل هم به نوبه خود موفقیت های زیادی با عادی سازی روابط خود با برخی کشورهای مسلمان و عرب داشت. سیاست “براندازی” یا سرنگونی جمهوری اسلامی را بطور فعالانه به پیش گرفته و حتا روابط علنی با اپوزیسیون ایران که خواهان براندازی رژیم است، مانند سلطنت طلبان، که بیاد میآورند که قبل از سرنگونی رژیم شاه، ایران متحد اسرائیل و ” ژاندارم منطقه” در خدمت سیاست های کلان غرب، بویژه امریکا، بود.
اما از دو یا سه دهه اخیر روابط ایران و اسرائیل وارد مرحله نوینی شده که میتوان آنرا خصومت عملی و آشکار اسرائیل در برابر ایران به مقصد سرنگونی رژیم ایران دانست. علت آن در این است که منابع مهمی در اسرائیل، بویژه سرویس های اطلاعاتی و ارتش، عقیده دارند که اسرائیل تا حال در برابر ایران بازنده است و قبل از اینکه دیر شود باید عملآ مانع رشد و پیشرفت برنامه اتومی ایران شوند. چرا اسرائیل در برابر ایران بازنده است ؟
طی ۲۵ سال اخیر اتفاقاتی در داخل ایران، در اوضاع منطقه و جهان پدید آمده که همه در جهت تقویت رژیم ایران سیر میکند. ایران علیرغم بار سنگین اقتصادی تحریمهای یکجانبه امریکا و چند جانبه غرب که روی شانه هایش سنگینی میکند، توانسته که بحران های اجتماعی و سیاسی داخلی را، حتا به قیمت سرکوبی خونین اعتراض های مردمی کنترول کند. در سطح منطقه برعلاوه لبنان ( حزب الله) نیروهای مسلح نزدیک به ایران در سوریه، عراق، یمن نیز بوجود آمد ( نیروهای مقاومت) که همه مخالف حضور امریکا و اسرائیل در منطقه هستند. علیرغم تحریمهای همه جانبه کشور های غربی با اتکا به نیروی پژوهشی و علمی خود در برنامه اتومی، بویژه غنی سازی اوریانیوم، و صنعت ساخت موشک های دور برد به موفقیت های چشمگیری دست یافته است. این موفقیت ها امریکا و متحدین او را، بویژه اسرائیل، به ترس و واهمه انداخته، ترس از دست یافتن ایران به بمب اتومی.
علیرغم اینکه در حال حاضر ایران در مذاکرات با آژانس بین المللی انرژی اتومی سختگیر است ولی به نظر من میتوان گفت که ایران ، چنانکه مدعی است، تصمیم به ساختن بمب اتومی نگرفته. توافق میان ایران و قدرت های بزرگ در مورد دادن گرانتی توسط ایران که برنامه اتومی اش برای تولید انرژی و غیر نظامی است (برجام) و برداشتن تحریم های همه جانبه نشانه این بود که ایران در این مورد صادق است. این ترامپ رئیس جمهور امریکا بود که بگونه یکطرفه برجام را زیرپا گذاشت و تحریمهای بیسابقه و حتا غیر انسانی را روی ایران عملی ساخت.
برعلاوه پیشرفت ایران در زمینه نظامی (به استثنای نیروی هوایی مدرن) در عین حال جا گرفتن آن در گروه کشورهای بزرگ رقیب و حتا متخاصم امریکا، بخصوص چین و روسیه است.
گفته های امروزحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان که ” آیتالله خامنهای و مسئولان جمهوری اسلانی تصمیم قاطع گرفتهاند که در برابر بمبارا ن قونسلی ایران در دمشق و کشته شدن چندین فرمانده سپاه پاسداران، ایران مستقیما پاسخ خواهد آمد.” او در عین حال گفت ” راهبرد صحیح مقاومت این است که درگیری نظامی کلاسیک شکل نگیرد.”. از گفهت های حسن نصرالله بر می آید که اولآ اگر ایران به تجاوز اسرائیل (سفارت و قونسلگی یک کشور در حقوق بین الدول جز خاک کشور شمرده میشد) که پی در پی تکرار میشود پاسخ ندهد، اعتبار خود را نزدیک حامیان اش از دست خواهد داد و به اسرائیل جرعت بیشتر خواهد داد.
از طرف دیگر “درگیری نظامی کلاسیک”، یعنی آنگونه که در گذشته میان حزب الله و اسرائیل و امروز در تجاوز به غزه دیده میشود، به صلاح ایران و متحدین اش نخواهد بود.
من شخصآ اعتقاد دارم که در یک درگیری مستقیم میان ایران و اسرائیل، امریکا و دیگر کشورهای غربی بگونه آشکار و کشورهای عربی مانند عربستان سعودی، مصر، امارات، بحرین، مراکش بگونه غیر آشکار از اسرائیل حمایت خواهند کرد. از قدرت نظامی ایران آگاهی ندارم ولی همه میدانند که در تولید موشک، بشمول موشک کروز، هواپیمای بدون سرنشین ایران یک قدرت قابل قبول است. قدرت نظامی اسرائیل را میتوان بخشی از قدرت نظامی امریکا دانست. برعلاوه پیشرفت قابل ملاحظه نظامی، ایران دارای یک نیروی نظامی مجهز به یک ایدئولوژی بسیج کننده است.
اما تاریخ ۲۵ سال اخیر تنها تاریخ قدرت گرفتن ایران نیست. تاریخ جنگهایی است که غرب قادر شدند با نیروی کمی رژیم های قدرتمند نظامی مانند عراق صدام حسین و لیبیای معمرالقذافی را سرنگون سازند. من شخصآ مخالف بمب اتومی ( هر بمب دیگری) هستم، ولی رهبران ایران این درس تاریخی را نباید فراموش کنند : اگر عراق و لیبیا دارای بمب اتومی میبودند هیچ قدرت به خود اجزاه نمیداد تا علیه صدام حسین و قذافی وارد عمل شوند. هند و پاکستان در بیست سال اول ایجاد شان سه بار باهم جنگیدند. از پنجاه سال به این طرف که این دو کشور دارای بمب اتومی شدند جنگ بزرگی میان آنها صورت نگرفت.
دکتر کریم پاکزاد
نظرات(۰ دیدگاه)