اژدهای همسایه خور
- انتشار: ۲۹ ثور ۱۴۰۲
- سرویس: دیدگاه
- شناسه مطلب: 139256
بحران آبی میان ایران و افغانستان در هیچ دوره ای تا این اندازه که به اخطار رسمی طرف ایرانی بینجامد، پر تنش و بحث برانگیز نبوده است.
در دوره ریاست جمهوری اشرف غنی هم با اینکه تلاش شد تا سد انحرافی کمال خان، در مسیر آبی که از سد مخزنی کجکی به سمت ایران می آمد، با سرعت بیشتری احداث شود و نفت در برابر آب هم از سوی او مطرح شد، اما هیچگاه اعطای حقابه ایران که بر اساس معاهده سال ۱۳۵۱، مورد توافق قرار گرفته بود، با چالش جدی مواجه نبود و گویا درخواست نفت در برابر آب اشرف غنی، ناظر به دریافت آب بیشتر از حقابه مورد توافق بود.
اما اکنون و در دوره حاکمیت طالبان، حرف بر سر اصل حقابه و پیشگیری طالبان از ورود کامل آب به ایران است.
جالبتر این است که در حاکمیت اول طالبان هم، یکبار آنها از وارد شدن آب به ایران خودداری کرده بودند و مرحوم وحید مژده در کتاب «افغانستان پنج سال زیر سلطه طالبان» در صفحات ۱۲۸ تا ۱۳۰ به تفصیل به آن پرداخته است.
آنچه که از ظواهر امر پیداست اینست که طالبان بر خلاف حکومت پیشین، به همان حداقل های تعهدات بین المللی و رسمی هم پایبند نیستند و چنین رویکردی است که باعث شده پای رییس جمهور ایران به مسأله ای که علی القاعده باید با جلسات کارشناسان فنی طرفین به نتیجه برسد، کشیده شود.
با توجه به اینکه اکثر مقامات کنونی طالبان، همان کسانی هستند که در دوره اول حاکمیت طالبان هم در ساختار اداری آن حاکمیت حضور داشتند، نمیتوان نا آشنایی آنها با قوانین بین المللی را دلیل اقدامات آنها (به ویژه در این مورد خاص) دانست.
طالبان در واکنش به اخطار ریاست جمهوری ایران، خود را متعهد به قرارداد آبی سال ۱۳۵۱ دانسته اند و دلیل عدم باز شدن دریچه های سد کمال خان را کم آبی عنوان کرده اند در حالیکه کارشناسان ایرانی مدعی اند که آب کافی در سد مخزنی کجکی وجود دارد و عدم رهاسازی آب از آنجا، دلیل مشکل بی آبی منطقه است.
اگر نظر فنی کارشناسان ایرانی درست باشد، به این معناست که طالبان، به صورت رسمی خود را متعهد به قرارداد آبی نشان میدهند اما در عمل، تعلل و کارشکنی می نمایند.
این رویکرد منافقانه طالبان، نه تنها در موضوع آب، بلکه در غالب زمینه هایی که ایران و سایر همسایگان افغانستان در بدل همکاری های گسترده با طالبان و دادن امتیازهای متعدد با این گروه متوقع آن بوده اند، بارها و بارها تکرار شده است.
طالبان، هیچ وقت ظرفیت های لازم برای استقرار ثبات را در منطقه نداشته اند و کمک به تسلط طالبان بر جغرافیای افغانستان، از ابتدا یک اشتباه بزرگ بود که همسایگان به دام آن افتادند و در نتیجه هزینههای زیادی را هم بر مردم افغانستان و هم بر منطقه تحمیل کردند.
اگر امروز ایران با طالبان بر سر حقابه درگیر چالش هستند، فردا روسیه بر سر امینیت آسیای میانه، چین بر سر تجارت و سرمایه گذاری خود و هند هم در کشمیر، داغ تنش آفرینی های طالب را تا عمق استخوان درک خواهند کرد.
به نظر من، طالبان، رویکرد جسورانه و دست اندازی های خود به همسایگان را روز به روز توسعه خواهد داد و کمک به طالبان، اشتباه بسیار بزرگی بود که همسایگان افغانستان و از جمله ایران، در آن سهم قابل توجهی دارند، اما واقعیت این است که آن اشتباه استراتژیک، طالبان را بر افغانستان مسلط ساخته و علیرغم لجام گسیختگی قابل پیش بینی طالبان و یخن اندازی های مکرر و پی هم این گروه نسبت به همسایگان، منطقه ظرفیت ورود به یک بحران جدید را نیز ندارد. بنابراین آغاز یک جنگ دیگر، شاید اشتباهی به بزرگی اشتباه اول باشد.
اصلاح وضعیت کنونی به گمان من، بر دو اصل اساسی میتواند تکیه کند:
اول: پایان دادن به حمایت از طالبان توسط همسایگان
دوم: حرکت به سوی یک اجماع منطقه ای و بین المللی برای حرکت به سمت خواست و اراده مردم افغانستان.
مادامیکه که این اتفاق نیفتد، اژدهای همسایه خور طالبان روز به روز فربه تر خواهد شد.
سید احمد موسوی مبلغ
نظرات(۰ دیدگاه)