اندر باب مرجعیت در پسا محقق
- انتشار: ۲۸ جوزا ۱۳۹۸
- سرویس: دیدگاه
- شناسه مطلب: 64372

آیت الله العظمی محقق کابلی (قدس سره) در فضای گفتمانی ملیگرایانه (در افغانستان قومگرایانه)، برای نخستین بار به مثابه مرجعی افغانستانی/ هزاره گام به پیش نهاد. فضای گفتمانی حاکم در کنار داشتههای علمی و آموزشی مدد کرد که وی با اقبالی تقریبا فراگیر میان هزاره افغانستان و پاکستان و تا حدی ایران (خاوریها) مواجه شود. این اقبال زمینه تأسیس مؤسسات و انجام خدمات بزرگی را از آدرس ایشان فراهم کرد.
داشتههای شیعه افغانستان و حتی هزاره افغانستان به مرجع مرحوم منحصر نبود. ایت الله محسنی قندهاری و آیت الله العظمی اسحاق فیاض در مقام اثبات از نظر برخورداری از دالهای شایستگی علمی (اعلمیت) شاید در مرتبه بالاتر از ایشان قرار داشت. با وجود این، آیت الله محسنی را فضای گفتمانی حاکم کنار نهاد.

گفته میشود که در آن زمان تصدی این مقام به آیت الله العظمی فیاض پیشنهاد شد ولی او نپذیرفت. آیا پیشنهاد جدی بود؟ شاید نه خیلی.
نقشی که مطالبه میشد شاید از آیت العظمی فیاض بر نمیآمد. او از دور و از نجف، دستی بر آتش داشت و در فضای گفتمانی ملی/ قومگرایانه هم قرار نداشت.
مضاف بر این که رهبری هزاره از پیشنهاد مرجعیت نوعی تفکیک قوا را مد نظر قرار داشت و بازگشت “شورای عالی نظارت” به خانه (قم) را خواستار بود که با تصدی آیت الله العظمی فیاض این مقصود حاصل نمیشد.

در باب این که چرا آیت الله العظمی فیاض این پیشنهاد را نپذیرفت، شاید بتوان به دو نکته اشاره کرد:
نکته اول عدم حضور او در فضای گفتمانی قوم و ملیگرایانه و ذهنیت فراملی و فراقومی او از مرجعیت بود.
نکته دوم طی نشدن مسیر متعارف مطالبه تصدی مرجعیت بود. شاید برای آیت الله العظمی فیاض غریب بود که به جای نخبگان و مجتهدان حوزوی، رهبری سیاسی قوم تصدی مرجعیت را از او خواستار شوند.
به هر روی، از این دو رفیق قدیم مرجع فقید، آیت الله محسنی رسما عطای آیت الله العظمایی را به لقایش بخشید، و فارغ از پوشیدن قبای مرجعیت، فعالیتهای علمی، اجتماعی و مؤسساتی خود را در قالبهای عمدتا بدیع ادامه داد.
آیت الله العظمی فیاض اما ضمن تمرکز بر فعالیت علمی و حفظ جایگاه اول استادی در حوزه کهن نجف اشرف، قبای مرجعیت را نیز پس از مدتی به تن کرد و زیر نوشته روتین «عمل به این رساله شریفه مجزی و مبرئ ذمه است انشاء الله تعالی» مهر دستی خود را حک کرد.
اینک و پس از عروج مرجع فقید، آیت الله العظمی محقق کابلی (قدس سره)، خصوص خواص و عموم مقلدان بر سر دو یا سه راه قرار دارند.
- تمرکز بر شرایط مذکور در صفحه دوم رسالههای عملیه و بها دادن به مفهوم «اعلمیت» مرجع که سر انجام آن به آیت الله العظمی فیاض و برخی همگنان علمی او فراتر از مرزهای جغرافیای ملی و قومی میرسد.
- التزام به ارزشهای قومی و منطقهای و فروکاستن مرجعیت به مناطق و برآوردن مجتهدان قوم از مناطق مختلف (بهسود، مزار، لعل، یکاولنگ) به مقام مرجعیت و حصر مرجعیتی که در تراز بین المللی از میان قوم برخاسته است در یک جغرافیا و قوم خاص (غزنی و جاغوری).
- حفظ میراث خدماتی و مؤسساتی مرجع فقید در قالب رجوع به «قرة العین» ایشان.
تا دیده شود که پس از نشستن گرد و خاکهای عزای مرجع فقید، نخبگان کدام راه را برای مقلدان او بنمایانند.
محمد رضا صادقی
نظرات(۰ دیدگاه)