امام صادق علیه السلام و ما
- انتشار: ۲۸ جوزا ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهدین و اندیشه
- شناسه مطلب: 88215
یکی از حقایق تاریخی، این است که در زمان امام صادق (ع) یک فضای نسبتا خوبی پیدا شد برای فتح باب گفتگوها در بین میان مذاهب و دانشمندان که خارج از دین اسلام بودند و هیچ حساسیت منفی در برابر دیگران از طرف امام دیده نشده است که مثلا امام، یارانش را از تعامل با افراد غیر مسلمان برحذر داشته باشد؛ برخی از یاران امام صادق ع متون یونانی و فلسفی یونان را به عربی ترجمه می کردند و امام نفرموده است که اینها «کتب ضاله » است به تعبیر فقها. ادبیات علمی و فلسفی دیگران را وارد ادبیات عرب کردند. بودند عده ای که فریاد وا اسلاما سردادند که دین از دست رفت و مقابل این حرکت علمی مقابله کردند. می گفتند بگذارید فرزندان مسلمان قرآن بخوانند نه کتب فلسفی و گمراه کننده را… اما امام صادق از این حرکت علمی، یارانش را منع نکرد؛ می خواست مسلمانان از لاک بی خبری بیرون آیند و بی بینند و بخوانند در جهان چه خبر است! به گزارش علامه طباطبایی در المیزان، مردم در آن زمان، با شوق و علاقه فراوان این متون ترجمه شده مطالعه می کردند و اما برخی از علما از این نهضت ترجمه، خشمناک بودند، اعتراض آنها از ورود غیر مسلمان و اظهار نظریات آنان بود… این واکنش منفی، ناشی از ضعف و خالی بودن بنیه علمی آنان بود که نمی توانستند در برابر آنها سخنی داشته باشند. اما امام صادق (ع) می دانست که هر شبهه ای پاسخی دارد و پاسخ هم میداد. ابن ابی العوجاء مدتی شاگرد حسن بصری بود و بعد از مدتی، همه باورها را انکار کرد و از مبدأ تا معاد را منکر شد و تنها کسی که در باب مناظره را باز کرد امام صادق ع بود. مفضل بن عمر می گوید در مسجد پیامبر بودم ابی العوجا با سه تن از رفقایش آمدند و در همانجا به خدا و پیامبر فحش و هتاکی کردند؛ مفضل می گوید عصبانی شدم گفتم حداقل اینجا دست از هتاکی بردارید! ابوالعوجاء گفت من نمیدانم که هستی؟ اهل کلام هستی یا نیستی؟ اگر از اصحاب امام صادق ع هستی، که اصحاب امام این طوری برخورد نمی کند! از این کفریات که اینجا شنیدی، بدتر از این را امام صادق شنیده و حرفی نزده و عصبانی نشده و در پاسخ تعدی نکرده و او را نمی توان عصبانی کرد او سخن ما را می شنود و وقتی سخن ما پایان رسید پاسخ می دهد. ابی العوجاء درسی هم داد که اگر شاگرد امام هستی مثل او باید حرف بزنی و برخورد کنی… ابوشاکر دیَصانی و چند تن دیگر از ملحدین آن زمان نیز بودند که امام صادق فقط از راه علم و جدال احسن به آنان پاسخ می داد نه از روی عصبانیت و خشم.
امام صادق می خواست برای جهانیان بفهماند که حساسیت منفی نشان دادن، در برابر علوم غیر دینی، کار مسلمانی نیست و چون اسلام دشمنی با علم ندارد. با ترجمه متون فلسفی به زبان عربی، می تواند تغییرات خوبی در زندگی مسلمانان به وجود آید. شهید مطهری از قول جرجی زیدان، نقل کرده است که سید رضی، مولف نهج البلاغه در رثای یک کسی که غیر مسلمان بود اما اندیشمند و متفکر، شعری سرود؛ برخی گفتند آقای سید رضی این شخص متوفی هیچ اعتقادی به دیانت محمدی نداشت و برعکس شاید ضد دین بود. سید رضی گفت من به دیانت و اعتقادش کاری ندارم؛ مهم آن بود که علم داشت من برای علم و آگاهی او شعری گفتم! شهید مطهری می فرماید اگر کسی در این زمان هم چون کاری انجام دهد از شهر بیرونش می کند مثلا یک مرجع تقلیدی برای یک شخص کافری مرثیه سرایی کند چه غوغایی خواهد شد… این نشان میدهد که ما چه اندازه از امام مان فاصله فکری داریم و در کجاها سیر می کنیم.
برداشت های ناصواب از دین بوده که همواره مسلمانان را مسخره جهان ساخته است در قدیم، علما بر ضد بادنجان رومی/ گوجه فرنگی موضع گیری کرده بودند که این موجود مرموز که از یونان رسیده معلوم نیست میوه است یا سبزی حتما توطئه ای در کار است نخورید و نکارید. دعوای فقهای اهل سنت در مصر جهت صحت وضو و غسل از شیر آب معروف است که بعدها حنفی ها گفتند اشکالی ندارد و شیرآب معروف به حنفیه شد… علیه رادبو تلویزیون سنگر گرفته بودند علیه قهوه سنگر گرفتته بودند… موتورسیکلت را گفته بودند اسب شیطان است سوار نشوید و بلندگوها نیز بوق شیطان هستند از مساجد بردارید… از این قضیه ها زیاد داشتیم که بیانگر آن است که اکثر مسلمانان، نتوانستند درک کنند که علوم با دین مخالف نیست و نباید قبل از آگاه شدن، قضاوت منفی کرد.
از طرف دیگر، موج تبلیغ به راه انداخته اند که اخلاق اسلامی، فلسفه اسلامی، عرقان اسلامی و فلسفه غربی و شرقی… اموری که فراتر از ادیان و اذهان است را آوردند داخل چارچوب دین، چیزی که نه امام صادق ع آن را می پسندد نه پیامبر (ص) و نه عقل سلیم انسانی. کجا پیامبر ص گفته است که مثلا من برای اخلاق اسلامی مبعوث شدم… اخلاق و عدالت و فضیلت، فرا دینی اند نه دینی. برای این که از دل عرفان و تصوف و فلسفه و حکمت ارسطویی، چیزی بنام تمدن اسلامی برون بکشند این ها را سرهم کرده اند از آن طرف غربی ها نیز از هیاهو انگشت حیرت به دندان گرفته اند که مثلا دین اسلام در صدد تسخیر دنیاست نگذارند که این دین رشد کند… حالا نه دین سر جایش مانده است نه علم همه چیز قاطی اندر قاطی است معلوم نیست کدام دین است کدام غیر دینی. عینا داریم تجربه ای اسکولاستیک کلیسایی را تجربه می کنیم اما خدا کند نوزایی علمی دیگری را در این خطه شاهد باشیم اما مع الاسف که هیچ امیدی نییست.
از برخورد انسانی امام صادق علیه السلام با پیروان غیر مسلمان، نیز چیزهایی زیادی می توان آموخت این که تعامل و تساهل با دیگران، می تواند امتیازات بین انسانها را بردارد و می شود از دیگران، دانش آموخت و از طرفی راه حل شبهات چوب و چماق نیست باید از راه علم و دانایی وارد شد.
خلاصه ما راه را عوضی رفته ایم و آن قدر ذهنیت هایی تخریب گرا و منفی در مغز مان تزریق کرده اند که محصول آن فقط می تواند شبیه نسخه های داعش باشد و لاغیر. نه تحمل دیگران را داریم نه جرات و جسارت مقابله از راه مناظرات علمی، آسان ترین و دم دست ترین کار، همان است که دست می بریم به شلاق و تازیانه…
علی ظفر یوسفی
نظرات(۰ دیدگاه)