القاعده و داعش ساخته و پرداخته خود امریکاست!
- انتشار: ۲۴ قوس ۱۳۹۹
- سرویس: بین المللدیدگاه
- شناسه مطلب: 101478

اگر بایدن بتواند سازمان سیا را دگرگون کند، تولید تروریست هم به پایان می رسد!
جو بایدن درست زمانی قدرت در کاخ سفید را به دست خواهد گرفت که شهروندان امریکایی بیش از اینکه نگران جنگ های خارجی باشند درگیر مبارزه با ویروی کوید-۱۹ هستند. موضوع جنگ های امریکا اما سوای از این مسأله ادامه دارد و سیاست نظامی مبارزه با تروریزم بایدن که در گذشته همواره از آن سخن گفته و بر «حملات هوایی، عملیات های ویژه و استفاده از نیروهای نیابتی» استوار است به طور خاص این بحران ها را همچنان تازه نگه داشته است.
بایدن در سال ۲۰۰۹ با تصمیم اوباما مبنی بر اعزام نیروهای بیشتر نظامی امریکا به افغانستان مخالفت کرد و بعد از لغو ارسال نیروی بیشتر به افغانستان، اوباما به همان سیاستی بازگشت که بایدن طرفدار شروع با آن بود، چیزی که مشخصه سیاست جنگی آنها در کشورهای دیگر قرار گرفت. در حلقات داخلی آن را «مبارزه با تروریزم» می گفتند، اصطلاحی درست در نقطه مقابل «مبارزه با شبه نظامی گری».
این سیاست در افغانستان بدین معنا بود که اعزام نیروهای نظامی امریکا در دسته های بزرگ به افغانستان متوقف شده به جای آن روی «حملات هوایی، حملات هواپیماهای بدون سرنشین، عملات های ویژه، حملات کشتن یا دستگیری و جذب و آموزش نیروهای افغان برای انجام تمام حملات زمینی و نگهداری مناطق» تمرکز شود.
فاجعه دخالت در لیبی
در مداخله لیبی در سال ۲۰۱۱، ائتلاف سلطنت طلب ناتو-عرب صدها نیروی عملیات های خاص قطری و مزدوران غربی را با شورشیان لیبیایی ادغام کردند و از حملات هوایی ناتو و آموزش ملیشه های محلی شامل گروه های اسلامی مرتبط با القاعده بهره بردند. نیروهایی که آنها خلق کردند هنوز بعد از گذشت نه سال روی غنایم می جنگند.
اگرچه جو بایدن اکنون بابت مخالفت خود با دخالت فاجعه بار در لیبی امتیاز می گیرد، اما آن زمان در اعلام موفقیت کوتاه مدت فریبنده خود و کشتن مخوف سرهنگ قذافی تعلل نکرد. وی طی سخنانی در کالج ایالتی پلیموث در اکتبر ۲۰۱۱ و درست در روزی که اوباما مرگ قذافی را اعلام کرد، گفت:«ناتو به درستی این کار را کرد.» بایدن تاکید کرد:«در این مورد، امریکا ۲ میلیارد دلار هزینه کرد و حتی یک سرباز هم کشته نشد. در مقایسه با گذشته این راه درست مواجه با دنیا در مسیر حرکت به جلو است.»
بایدن اگرچه از آن زمان به بعد هیچگاه در مورد افتضاح در لیبی سخنی به میان نیاورده و به نوعی خود را کنار کشیده اما عملیاتی که وی در آن هنگام از آن حمایت کرد در حقیقت نمادی از اصول جنگ پنهانی و نیابتی بود که توسط حملات هوایی پشتیبانی می شد، چیزی که بایدن هنوز تکذیب می کند. بایدن هنوز مدعی ست که حامی عملیات های ضد تروریزم است. وی در حالیکه رئیس جمهور منتخب امریکا شد که هرگز به طور عمومی به سئوال حمایتش از استفاده گسترده از حملات هوایی و حملات هواپیماهای بدون سرنشین که یک بخش جدایی ناپذیر از آن اصل بود، پاسخ نداد.
تبدیل عراق و سوریه به خاکستر
در کمپین ضد داعش در عراق و سوریه، نیروهای تحت امر امریکا بیش از ۱۱۸ هزار بمت و موشک پرتاب کردند و شهرهای بزرگی مثل موصل و رقه به تلی از خاکستر تبدیل نمودند و ده ها هزار غیرنظامی را به خاک و خون کشیدند. در قضیه لیبی، وقتی بایدن گفت «حتی یک سرباز هم کشته نشد» به روشنی منظورش «سرباز امریکایی» بود. اگر سرباز به معانی کلی سرباز باشد، در لیبی تعداد بی شماری سرباز کشته شد و«قطع نامه شورای امنیت سازمان ملل مبنی بر استفاده از نیروی نظامی تنها برای حافظت از غیرنظامیان» به صورت آشکارا نقض شد.
همان طور که «راب هیوزون»، سردبیر مجله تجارت اسلحه به نام «تسلیحات حملات هوایی جینز» به اسوشیتدپرس گفت امریکا در سال ۲۰۰۳ میلادی بمباران های پر هیبت و شوکه کننده خود را در عراق در جنگی انجام داد که در راستای منافع مردم عراق راه اندازی شده بود و به طور طبیعی نباید هیچ عراقی کشته می شد. اما نمی شود هم بمب انداخت و هم مردم را نکشت! در تمام این یک دونگانگی واقعی به چشم می خورد!
مبارزه با تروریزم امریکا و کشتار غیرنظامیان در افغانستان
به گفته راب هیوزون، داستان مشابهی به روشنی در مورد مردم در کشورهای لیبی، افغانستان، سوریه، یمن، فلسطین و هرجایی که بمب های امریکایی به مدت بیست سال است انداخته می شود، در جریان است.
ترامپ و اوباما هر دو تلاش کردند از تلاش های شکست خورده در عرصه «مبارزه جهانی با تروریزم» به سمت آنچه دولت ترامپ «رقابت قدرت های بزرگ» یا همان جنگ سرد، می خواند، بچرند. با وجود این چرخش اما مبارزه با تروریزم هرگز به پایان نرسید. القاعده و داعش از مناطقی که امریکا بمباران و حمله کرد رانده شد اما از مناطق و کشورهای تازه دیگر دوباره سربرآورد. داعش اکنون مناطق گسترده ای از شمال موزامبیک را در اختیار دارد و در افغانستان ریشه دوانده است. دیگر گروه ها وابسته به القاعده در سراسر آفریقا از سومالی و کنیا در شرق آفریقا گرفته تا یازده کشور دیگر در غرب این قاره فعال هستند.
پس از نزدیک به بیست سال مبارزه با تروریزم، اکنون بخش بزرگی از تحقیقات روی دلایل پیوستن مردم به گروه های مسلح اسلامی که با دولت های محلی یا متجاوزین غربی می جنگند، متمرکز شده است. اگرچه سیاستمداران امریکایی هنوز نگران اهداف پیچیده ای که احتمالا چنین رفتار نامفهومی را خلق کرده، می باشند، اما مشخص شده که موضوع به این پیچیدگی نیست. همان گونه که در گزارش « مرکز غیرنظامیان در بحران» مشتند شده بیشتر جنگجویان با ایدئولوژی اسلامی ترغیب نمی شوند(انگیزه دینی ندارند)، آنها با آرزوی حفاظت از خود، خانواده ها و جوامع خود در برابر نیروهای نظامی مبارزه با تروریزم به گروه های تروریستی می پیوندند(دلیل اقتصادی دارد).
داعش و القاعده زاده و پرداخته سیا
گزارش دیگری با عنوان «سفر به افراط گرایی در آفریقا: رانندگان، مشوق ها و نقطه اوج استخدام» دریافت که دلیل اصلی که هفتاد درصد جنگجویان را به سمت گروه های مسلح می کشاند ترس از کشته یا بازداشت شدن خود و اعضای خانواده هایشان توسط نیروهای امنیتی یا نیروهای مبارزه با تروریزم می باشد. این گزارش نشان داد که نیروهای نظامی مبارزه با تروریزم امریکا به عنوان یک سیاست «خود تحقق بخشی» حلقات غیرقابل مهار خشونت را ایجاد می کند، این سیاست با تخریب خانواده ها، جوامع و کشورها در حقیقت استخرهای روبه گسترش تروریزم را دوباره پر می کند.
برای مثال، امریکا در سال ۲۰۰۵ میلادی «همکاری مبارزه با تروریزم ترانس-صحرا» با یازده کشور آفریقای غربی را ایجاد نمود و هنوز هم میلیاردها دلار به آن تزریق می کند. نیک تورس در گزارش تازه ای از بورکینافاسو می گوید گزارش دولت امریکا ثابت می کند که چگونه پانزده سال مبارزه امریکا با تروریزم تنها به انفجار تروریزم در غرب آفریقا منجر شده است.
مرکز مطالعات استراتژیک پنتاگون برای آفریقا گزارش داد وقوع هزار حادثه خشونت آمیز به شمول حوادث مرتبط با گروه های اسلامی در بورکینافاسو، مالی و نایجر در سال گذشته، تعداد حملات خشونت بار را از سال ۲۰۱۷ به بعد هفت برابر کرده است و تلفات غیرنظامیان در کمترین حالت از ۱۵۳۸ نفر در سال ۲۰۱۷ به ۴۴۰۴ در سال ۲۰۲۰ افزایش یافته است.
هنی نسایبیا، محقق ارشد در اطلاعات رویداد محل درگیری مسلحانه، به تورس گفت تمرکز بر مفاهیم غربی مبارزه با تروریزم و استفاده از مدل نظامی سفت و سخت یک اشتباه بزرگ بوده است. نادیده گرفتن محرک های جنگ طلبی شامل فقر و فقدان تحرک اجتماعی و عدم رفع شرایطی مثل نقض گسترده حقوق بشری توسط نیروهای امنیتی که به شورشگری دامن می زند، آسیب های جبران ناپذیری را ایجاد کرده است.
به همین ترتیب، نویورک تایمز نیز تایید کرده که نیروهای مبارزه تا تروریزم در بورکینافاسو به تعداد تروریستانی که قرار است بکشند، غیرنظامی می کشند. گزارش کشور وزارت امور خارجه امریکا در سال ۲۰۱۹ در مورد بورکینافاسو اتهامات صدها کشتار غیرقانونی غیرنظامیان را ثبت کرد، کشتارهایی که بخشی از استراتژی مبارزه با تروریزم بود و اعضای قبیله «فولانی»، ساکنان منطقه غرب آفریقا از سنگال تا شمال نیجریه و کامرون، را هدف قرار داده بود.
مبارزه با تروریزم امریکا، دلیل اصلی رشد گروه های تروریستی
سوایبو دیالو، رئیس انجمن منطقه ای علمای اسلامی، به تورس گفت این سوء استفاده ها دلیل اصلی پیوستن افراد قبیله فولانی به گروه های شبه نظامی می باشد.
دیالو افزود:«هشتاد درصد از کسانی که به گروه های تروریستی می پیوندند به ما گفته اند که به خاطر حمایت از جهاد گرایی به گروه های تروریستی نپیوسته اند، آنچه باعث پیوستن آنها شده کشته شدن پدر، مادر یا برادر آنها توسط نیروهای نظامی مبارزه با تروریزم می باشد.» افراد زیدی کشته و ترور شده است اما عدالتی وجود ندارد.
از آغاز مبارزه جهانی با تروریزم تا کنون، هر دو طرف با تمسک به خشونت های طرف دیگر تلاش کرده اند خشونت خود را توجیه کنند و روند مارپیچ بی پایان هرج و مرج از کشوری به کشور دیگر و از منطقه ای به منطقه دیگر را تشدید نمایند.
اما سهم نیروهای امریکایی در این خشونت و هرج و مرج حتی عمیق تر نیز هست. القاعده و داعش از درون گروه هایی سربرآورد که توسط سی آی ای جذب شدند، آموزش داده شدند و مسلح شدند تا دولت های خارجی را سرنگون سازند. گروه هایی مثل القاعده در افغانستان در دهه ۱۹۸۰، جبهه النصره و داعش در سوریه از سال ۲۰۱۱ به بعد مثال های واضحی از این گروه ها هستند.
اگر دولت بایدن به واقع به دنبال توقف هرج و مرج و تروریزم در دنیا هست، قبل از هرچیز باید سی آی ای را دگرگون کند، سازمانی که در ناامن سازی کشورها، حمایت از تروریزم، گسترش هرج و مرج و ایجاد بهانه های واحی برای جنگ و دشمنی نقش واضح و مستند داشته است. سرهنگ فلچر پروتی، ویلیام بلام، گرت پرتر و برخی دیگر نقش سی آی ای در ناامن سازی کشورها از سال ۱۹۷۰ به بعد را مستند کرده اند.
تا زمانیکه سی آی ای به عنوان یک روح شیطانی دگرگون نشود، ایالات متحده هرگز یک سیستم استخباراتی عینی، غیرسیاسی و ملی و یک سیاست خارجی واقعیت محور و متحد نخواهد داشت. آریل هاینز کسی که اصول مخفی و شبه قانونی برنامه هواپیماهای بدون سرنشین اوباما را تهیه کرده بود و شکنجه های سی آی ای را مخفی می کرد از سوی بایدن به عنوان رئیس استخبارات ملی انتخاب شده است. آیا هاینز برای تبدیل این سازمان های خشونت و هرج و مرج به یک سیستم استخباراتی قانونی و کارا شخص مناسبی ست؟ این به نظر غیرممکن می رسد اما هنوز حیاتی ست.
دولت تازه بایدن باید یک نگاه کاملا تازه به تمام سیاست های غلط و مخربی که ایالات متحده امریا در طول ده های اخیر نسبت به کشورهای مختلف دنیا در پیش گرفته است، بیندازد و نقش موذیانه سی آی ای در بسیاری از این کشورها را مورد بازبینی قرار دهد.
امیدواریم بایدن تمام سیاست های نظامی گری و خشن که جوامع را خراب کرده و زندگی افراد را به خاطر جاه طلبی های ژئوپلوتیک دست نیافتنی نابود ساخته را کنار گذاشته روی کمک های انسانی و اقتصادی که به مردم برای رسیدن به زندگی صلح آمیز و سرشار از رفاه کمک می کند، سرمایه گذاری کند.
همچنین امید می رود بایدن بازگشت ترامپ به جنگ سرد را تغییر دهد و از هدر دادن منابع امریکا روی زورآزمایی بی نتیجه و خطرناک با روسیه و چین جلوگیری کند.
در قرن حاضر مشکلات واقعی داریم که باید به آنها بپردازیم: مشکلات وجودی که تنها از راه همکاری های بین المللی واقعی می تواند حل شود. دیگر توانایی نداریم تا آینده خود را در قربانگاه مبارزه جهانی با تروریزم فدا کنیم، یک جنگ سرد دیگر، صلح امریکایی یا هر تخیلات امپریالیستی دیگر.
نظرات(۰ دیدگاه)