اعمال طالبان؛ همه آسیب اجتماعی
- انتشار: ۲۶ عقرب ۱۴۰۰
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 124140

همواره جامعه شناسان جامعه بهنجار و نابهنجار را با توجه به فرهنگ، باورهای مردم، آداب و رسوم و عنعنات مورد بررسی قرار میدهند. آسیب اجتماعی هم مولود رفتارها و کنشهای مجرمانه ی اجتماعی است که در این مورد عالمان اجتماعی چنین گویند:«هرگونه رفتار فردی یا جمعی که در چهار چوب اصول اخلاقی و قواعد عمل جمعی جامعه کنشگران واقع نمیشود و در نتیجه با منع قانونی (البته اگر قانونی وجود داشته باشد) یا قبح اخلاقی و اجتماعی رو به رو میشود».
به همین دلیل است که خطاکاران تلاش میکنند، نابهنجاری خود را از دید ناظران قانون، اخلاق عمومی و نظم اجتماعی پنهان کنند، چون در غیر این صورت با پیگرد قانونی، طرد اخلاقی و اجتماعی و سایر واکنشهای منفی مواجه میشوند.
به عنوان نمونه در جامعه افغانستان از نظر افراد جامعه، دزدی، تهدید، شکنجه، قتل، توهین و تحقیر، کوچ اجباری، تصاحب املاک و اموال دیگران به صورت غیر قانونی و به دور از قواعد شریعت مورد منع قرار گرفته اند و بزه یا جرم به حساب میآیند. بنابراین از دید جامعهشناسی به عنوان آسیب اجتماعی شمرده میشوند.
تحقیقاتی که جامعهشناسان انجام داده اند، عوامل مختلفی را در بروز این مشکلات اجتماعی دخیل میدانند، که میتوان: فقر فرهنگی، شیوههای نادرست تربیتی و شخصیت و عاطفه فردی را نام برد.
عوامل روانی و عاطفی در خلق چنین بزه و جرمی مانند محیط اجتماعی نادرست تأثیر گذار است. آسیبهای دوران کودکی، ناکامیهای متعدد، احساس نارضایتی و خانواده های فاقد اخلاق اجتماعی پذیرفته شده و همچنان معاشرت با افراد ناصالح را نیز میتوان ذکر کرد.
میتوان گفت که سربازان و اعضای گروه طالبان اکثراً متشکل از قبایلی هستند که در روستاهای دورافتاده پشتون نشین زاده شده و در چنین شرایطی رشد و نمو کرده و بزرگ شده اند یا در کمپهای مهاجرنشین پاکستان اجتماعی شدهاند و همچنان عده ای از سران شان در مدارس دینی به دور از خانواده در اتاقهای مجردی بیشتر عمرشان را سپری کرده اند، در عین حال که تمام افراد این گروه بیشتر وقتشان را هم در کمینگاه های کوهستانی برای ضربه زدن به حاکمیت وقت و ساختار اجتماعی آن زمان گذراندند. کمتر در خانواده و جامعه همراه با تعاملات اجتماعی رشد کردهاند. همچنان شخصیت شان چنان پرورش یافته است که به غیر از گروه خودی، به دیگران به عنوان دشمن، ضربه بزنند. چنانکه در این راستا زدند و کشتند و تخریب کردند. بنابراین طبیعی خواهد بود که بعد از به قدرت رسیدن هم چنین کنند و به کودک و دختران تجاوز کنند و بکشند و تصاحب کنند و متولی کوچ اجباری شوند و خانهها و املاک مردم را به زور تصاحب کنند.
برخی هم راه سازش را پیشه کرده اند که در این باره باید گفت: «ز نامردان علاج درد خود جستن بدان ماند/ که خار از پا برون آرد کسی با نیش عقرب ها». حافظ
علی اکبر فیاض
نظرات(۰ دیدگاه)