چرخش طالبان از چپ به راست
- انتشار: ۲۳ میزان ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 95574

بیش از یک ماه از آغاز مذاکرات حکومت و طالبان میگذرد و هنوز این مذاکرات از مرحله آییننامهها عبور نکرده است. شنیدهها حاکی است که روند مذاکرات تقریباً متوقّف شده است. از طرفدیگر، جنگ شدّت و حدّت بیسابقهای یافته و طالبان تمام قدرت خود را در عملیات نظامی گذاشتهاند.
صاحب این قلم صلح را برای افغانستان از آب و نان روزانه هم ضروریتر میداند؛ امّا بر این باور است که مذاکرات قطر به صلحی نخواهد انجامید که آرزوی مردم افغانستان را برآورده کند. مجموعهای مقدّمات، زمینهها، انگیزهها، اهداف پشت پرده و عوامل دیگر این واقعیت را نشان میدهد که این مذاکرات، منجر به پایان جنگ و تأمین صلح عادلانه و امنیت پایدار نخواهد شد. در این نوشته این موضوع را از زاویه دیگری بررسی میکنیم.
با نگاهی به پشت سر متوجّه میشویم که افغانستان در نیم قرن اخیر توپ فوتبال بین قدرتهای جهانی و کشورهای با نفوذ منطقه بوده است. در زمان رقابت روسیه تزاری و انگلیس، گاه زیر نفوذ روسیه و گاه تحت اشراف بریتانیای کبیر بود. بعدتر در بین اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده امریکا دست به دست میشد.
اتّحاد شوروی کودتای هفت ثور را برنامهریزی کرد تا افغانستان را برای همیشه از میدان نفوذ امریکا دور کند؛ امّا این آغاز بازی بزرگ دیگری بود. امریکا و متحدانش جهاد مردم افغانستان را تحت کنترل خود درآوردند و برای گرفتن انتقام شکست ویتنام از شوروی، با تمام قدرت به میدان آمدند. در نتیجه اتّحاد جماهیر شوروی فروپاشید. از آن پس افغانستان حویلی خلوت ایالات متحده امریکا و متحدانش گردید.
مستند به سخن خانم بینظیر بوتو طالبان نیز ساخته و پرداخته ایالات متحده امریکا و شرکایش است؛ چنانکه دولت افغانستان نیز همین گونه به وجود آمده است. اتّفاق تلخ برای ایالات متحده این بود که نتوانست همزمان حکومت افغانستان و طالبان را وابسته به خود نگهدارد. طالبان در سالهای اخیر به رقبای ایالات متحده یعنی روسیه، چین و ایران روی آورد و این کشورها از طالبان به مثابه یک ابزار بر ضد امریکا استفاده کردند.
ایالات متحده دریافت که رقبایش در حمایت از طالبان در حال افزایش نفوذ خود در افغانستان و باز کردن جبههای برای مبارزه با امریکا هستند. این مسأله باعث شد که امریکا در سیاست دشمنی با طالبان تجدید نظر کند و این گروه را تحت حمایت خود قرار دهد. مأموریت مهم زلمی خلیلزاد در چند سال اخیر بازگرداندن طالبان به سمت امریکا ارزیابی میشود. خلیلزاد موفق شد و نتیجه تلاشهای او مذاکرات مستقیم امریکا با طالبان و امضای توافقنامه با این گروه بود. امضای این توافقنامه آغاز روی آوردن رسمی طالبان به امریکا و پشت کردن به روسیه، چین و ایران است.
طالبان در چرخش خود به سوی امریکا امتیازات بسیاری از آن کشور گرفت که کاهش حمایتهای امریکا از حکومت افغانستان مهمترین آنهاست. آزادی ۵۰۰۰ فرمانده و نیروی جنگی از زندانهای افغانستان امتیاز مهم دیگر است.
براساس توافقنامه امریکا با طالبان، در زمان مذاکره این گروه با حکومت افغانستان باید جنگ و خشونت را کاهش میداد؛ امّا طالبان نه تنها جنگ را کاهش نداده بلکه با قصد تأثیرگذاری بر مذاکرات قطر آن را سراسری کرده و به نهایتش رسانده است. امریکا چشم خود را بر نقض این ماده توافقنامه بسته و با سکوت خود از طالبان در کشتار مردم حمایت میکند. حمایت امریکا به جایی رسیده که خلیلزاد در دفاع از طالبان میگوید: «طالبان تا وقتی توافق صلح صورت نگیرد، آتشبس را نمیپذیرد!» این موضع از توافق پنهان امریکا با طالبان در این مورد حکایت میکند.
خلیلزاد که مقام سفیر امریکا در نزد طالبان را دارد اکنون علناً از مواضع طالبان در برابر حکومت و مردم افغانستان حمایت می کند. برخی گزارشها از قطر حاکی است که او فشار بر نمایندگان حکومت را افزایش داده تا از خواستههای خود کوتاه بیایند و تسلیم شرایط طالبان گردند. وی در یکی از صحبتهایش خطاب به حکومت افغانستان اخطار داده است: «شکست مذاکرات بینالافغانی برای ما قابل پذیرش نیست!»
البتّه جذب طالبان به معنای رها کردن حکومت افغانستان نیست؛ بلکه ایالات متحده برای تسلّط بدون رقیب بر افغانستان و دور کردن این کشور از نفوذ رقبای خود، همزمان به حمایت از حکومت و طالبان ادامه میدهد. چه طالبان با حکومت کنار بیاید و در قدرت شریک شود یا بیرون از حکومت بماند؛ در هردو صورت از سوی ایالات متحده حمایت خواهد شد و این گروه وابستگی خود را به روسیه، چین و ایران کاهش خواهد داد. این واقعیتی است که اکنون رخ داده است.
به گفته صاحبنظری «در گذشته قدرتهای استعماری برای حفظ اهدافشان در کشورهای مستعمره، با امیر، راجه و یا سلطان کشورهای مستعمره معامله میکردند و تمام پالیسیشان در وفاداری و حفظ یک یا دو شخص در یک کشور رابطه داشت؛ امّا استعمار نو به جای چند شخص چندین گروه وابسته در اختیار دارد و با توجّه به اهداف و منافع خود در زمانهای متفاوت، دستگاهی را که به نام دولت محلی ساخته است، با گفتمانهای مختلف دوباره تنظیم میکند و تغییر میدهد.» این استراتژی جدید ایالات متحده امریکا در افغانستان است.
استراتژی امریکا؛ ادامه جنگ
یک اصل مهم در استراتژی ایالات متحده امریکا در افغانستان وجود دارد و آن تداوم جنگ و ناامنی میباشد. اگر به سیاستهای ایالات متحده امریکا خوشبین هم باشیم باز نمیتوانیم بپذیریم که این کشور بخواهد در بین حکومت و طالبان صلح ایجاد کند، جنگهای چهل ساله را پایان دهد و به افغانستان اجازه دهد که مسیر بازسازی و توسعه را در پیش بگیرد. کشوری که صلح و امنیت داشته باشد، دیگر نیازی به حضور قدرتهای جهانی در خاک خود نخواهد داشت و رشته نفوذ کشورهای دیگر را قیچی خواهد کرد.
بر این اساس تا زمانی که جنگ، ناامنی و تنش در کشور وجود دارد، حکومت و طالبان به امریکا نیازمند خواهند بود و حضور سیاسی و نظامی و امنیتی این کشور در افغانستان تضمین شده است. امریکا به آسانی هر کدام از حکومت و طالبان را با نیروی دیگری خنثی میکند و در صورت لزوم سرکشی هرکدام را با دیگری مهار مینماید.
از زاویه دیگر، فشار امریکا بر حکومت و طالبان برای مذاکرات صلح یک حرکت موقتی و مصرفی است و هدف آن برجسته کردن کارنامه ترامپ در انتخابات پیشروی امریکاست؛ امّا استراتژی بلندمدّت امریکا در افغانستان بدون تردید جنگ و ناامنی میباشد.
ناظران سیاسی احتمال به نتیجه رسیدن مذاکرات قطر را ضعیف میدانند؛ آنها میگویند این مذاکرات پس از برگزاری انتخابات امریکا بینتیجه رها خواهد شد و امریکا هم دیگر دنبال آن را نخواهد گرفت. اگر هم این مذاکرات به صلح بین حکومت و طالبان بینجامد، این به معنای پایان جنگ نخواهد بود؛ پس از صلح حکومت و طالبان، جنگ با دو گزینه دیگر ادامه خواهد یافت؛ نخست گروههایی از طالبان که به حکومت مشترک تن نمیدهند و جنگ را ادامه خواهند داد. هماکنون یکی از این گروهها اعلام موجودیت کرده است. دوّم داعش که با حمایت پشت پرده امریکا و روی پرده پاکستان پروژه جنگ و ناامنی را در افغانستان پیش خواهد برد.
بنابر این پشت پرده مذاکرات طالبان و حکومت بسیار بیشتر و پیچیدهتر از آن چیزی است که در روی پرده دیده میشود. همان کوه یخی است که نوک آن دیده میشود و بقیه در زیر آب پنهان میباشد. پس دلخوش کردن به مذاکرات قطر نهایت سادگی است و مردم افغانستان باید راههایی دیگری را برای رسیدن به صلح و امنیت جستوجو کنند.
سید اسحاق شجاعی
نظرات(۰ دیدگاه)