استانبول، اجلاسی برای هیچ

  • انتشار: ۱۶ حمل ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 109785

اجلاس استانبول در ترکیه قرار است در تاریخ بیست و هفتم حمل (حدود ده روز دیگر) رسما به کار آغاز کند. اجلاسی که برخی تلاش دارند آن را هم وزن اجلاس بن قلمداد کنند و مدعی هستند در این اجلاس، تغییراتی بنیادین در ساختار حکومت افغانستان به وجود خواهد آمد.

این، پرسشی مهم است که آیا اجلاس استانبول می‌تواند منشأ تحولاتی نظیر آنچه که در بن بیست سال پیش روی داد باشد؟

تصور من اینست که در استانبول، اتفاق ویژه ای روی نخواهد داد و آنچه که از تغییرات بنیادین بر سر زبان برخی وجود دارد، صرفا یک هیاهوی رسانه ای است.

برای اینکه بتوانم توضیح بدهم چرا اینگونه می اندیشم، نیاز هست تا نکاتی را یاداوری کنم:

  1. طراحی اولیه آمریکا این بود که از مسیر دوحه، طالبان را به قدرت برساند. اینکه چرا امریکا به دنبال رساندن طالبان به قدرت هست، در نوشته های قبلی ام مفصلا توضیح داده شده است. اما عجالتا باید بگویم دلایل زیادی وجود داشت که آمریکا، معبر دوحه را به عنوان دروازه ورود طالبان به قدرت انتخاب کند.

اما در عمل، مذاکرات دوحه، پس از ماهها گفتگو با بن بست مواجه شد. آمریکا تا این لحظه، علاقمند است مشکل افغانستان را از مسیر دوحه حل و فصل کند، اما باید برای خروج مذاکرات دوحه از بن بست، تدبیری می اندیشید.

۲. ضمیر کابلوف نماینده ‌روسیه در امور افغانستان است، اما بیش از آنکه با وزارت خارجه روسیه هماهنگ باشد، با زلمی خلیلزاد هماهنگ است. به بیان دیگر، میان نهادهای رسمی تصمیم گیرنده در روسیه و آقای کابلوف، اختلاف نظر های عمیقی بر سر مسایل افغانستان وجود دارد.

وزارت خارجه روسیه، با کنش‌گری مطلق آمریکا در مذاکرات صلح افغانستان که منجر به نادیده گرفته شدن سایر کشورها در این فقره شده، به شدت مخالف است. روسیه به دنبال شکل گیری یک اجماع منطقه ای جهت نظارت بر گفتگوهای صلح است و از این منظر، تلاش دارد تا وزنی همسنگ آمریکا در مذاکرات صلح بیابد. به همین دلیل، علیرغم اینکه مقامات مسکو، اجلاس مسکو را ایده پیشنهادی خلیلزاد به کابلوف می دانستند، اما با آن موافق بودند.

خلیل زاد پس از رکودی که در مذاکرات دوحه پدید آمد، به دنبال فعال کردن یک چاشنی جهت راه اندازی موتور مذاکرات دوحه بود و از نظر او، برگزاری اجلاسی در مسکو که هم‌خوانی با تئوری های او داشته باشد می‌توانست دوحه را بار دیگر احیا کند. روحیه تهاجمی طالبان در اجلاس مسکو می تواند به عنوان مویدی بر این مطلب باشد که اجلاس مسکو، بر اساس طراحی آمریکا برگزار شد نه روسیه.

روسیه از اجلاس مسکو به عنوان یک مانور استفاده کرد و برای اینکه مانع بهره برداری خلیلزاد از آن شود، وزن اجلاس را با کیفیت بسیار پایین و زننده پذیرایی از میهمان ها به شدت پایین آورد.

۳. اجلاس استانبول نیز از جهات مختلفی، همچون اجلاس مسکو است. برخلاف تبلیغات گسترده ای که از سوی برخی رسانه ها در مورد اجلاس استانبول به راه افتاده و آن را با اجلاس بن مقایسه میکنند، من گمان میکنم که در استانبول هم اتفاق ویژه ای (از نوع تغییر نظام یا چیزی شبیه آن) نخواهد افتاد.

اجلاس استانبول برای اینکه بتواند منشأ اثر واقع شود، پیش از هر چیزی نیازمند این است که وزنی متناسب با اجلاس بن پیدا کند.

این وزن، نیازمند شکل گیری چهار ضلع است. از یکسو وابسته به دولت افغانستان است، از سوی دیگر وابسته به چهره های سیاسی غیر دولتی، از جانبی وابسته به طالبان و از جهت آخر وابسته به کشورهای ذیدخل در مسأله افغانستان.

مادامی که این چهار ضلع، به صورت کامل در کنار یکدیگر قرار نگیرند و نظر تمام جوانب لحاظ نگردد، امکان ایجاد تغییرات بنیادین در ساختار حکومت، فراهم نخواهد شد.
به نظر می‌رسد که تا این لحظه، دو جانب دولت رسمی افغانستان و کشورهای تاثیر گذار در افغانستان (خصوصا کشورهای همسایه)، اجلاس استانبول را جدی نگرفته اند و بعید است که نمایندگانی درجه یک و با صلاحیت به اجلاس بفرستند و طبیعتاً زمانی که این اجلاس، وزن کافی پیدا نکند، نمی‌تواند تغییرات بنیادین نیز ایجاد کند.

تا این لحظه فقط رهبران سیاسی غیر حکومتی همچون حامد کرزی و صلاح الدین ربانی و …. در کنار طالبان، از اجلاس ترکیه استقبال کرده اند. اما از حضور نمایندگان با صلاحیت دولت افغانستان و نیز حضور نمایندگان با صلاحیت کشورهای منطقه در استانبول، خبری نیست.

اشرف غنی و تیمش، با خونسردی تمام در حال آرایش دادن به مهره های خود در حکومت و تنظیم برنامه‌های خود هستند (استعفا ها و انتصاب های جدید به همین مطلب دلالت دارد). رفتار چهره‌های شاخص نزدیک به اشرف غنی به گونه‌ای است که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده و هیچ تهدیدی علیه آنها وجود ندارد.

آقای غنی حتی از خطر حمله نظامی طالبان برای یکسره کردن کار حکومتش بیمناک نیست، زیرا تصور می کند که آمریکا، به وقوع یک جنگ فراگیر و نابسامانی مطلق در افغانستان رضایت نخواهد داد و در شرایط کنونی، تنها دولت اوست که می‌تواند نظم نسبی را حفظ کند و آمریکا تمایل دارد این نظم نسبی، به طور مسالمت‌آمیز به ساختار بعدی که طالبان هم در آن شریک هستند منتقل شود و لذا از سقوط حکومت کابل با قوه قهریه طالبان ممانعت خواهد کرد.

من تصور میکنم آقای غنی و اطرافیان او، درک نسبتا درستی از وضعیت خود دارند.
آنها دریافته اند هر اجلاسی و‌ هر گفتگویی، نهایتا با آنها باید به نتیجه برسد و با استفاده از این مطلب، مرتبا در حال خرید زمان هستند تا به زمان رسمی پایان دوره ریاست جمهوری اش برسد. آنگاه چه او بخواهد یا نخواهد، شرایط برای ایجاد تغییرات اساسی فراهم خواهد شد.

ارایه طرح انتخابات زودهنگام، یا برنامه ریزی برای به درازا کشانده مذاکرات دوحه و هر اتفاقی از این دست، با هدف خریدن زمان صورت می‌گیرد و تا این لحظه نیز آقای غنی موفق شده است برنامه‌های خود را به شکل حداکثری پیاده کند.

۴. آمریکا به خوبی می‌داند که اجلاس ترکیه نیز همانند اجلاس مسکو، یک گام رو به جلو برای حل مسأله افغانستان نیست، اما از رهگذر راه اندازی تبلیغات وسیع در مورد آن، به دنبال این است که یک هیجان نسبی در میان کشورهای منطقه و رهبران سیاسی راه بیندازد و در نتیجه آن، گره پدید آمده در اجلاس دوحه را باز کند.

  1. بخش عمده ای از تبلیغات صورت گرفته در مورد اجلاس استانبول، توسط رهبران سیاسی غیر حکومتی در حال انجام است. آمریکا با هدف ایجاد هیجان، با چنین تبلیغاتی موافق است، اما رهبران سیاسی به دنبال این هستند که با دور زدن حکومت، مستقیما با طالبان به توافق برسند و تلاش آنها برای پر رنگ کردن اجلاس استانبول، به همین منظور است.

زلمی خلیلزاد طرحی را ارایه کرد که در آن، در صورت یکجا شدن حکومت و طالبان، قدرت، به صورت پنجاه پنجاه میان آنها تقسیم می‌شد. اما رهبران سیاسی به دنبال این هستند که در تقسیم بندی خلیلزاد تغییراتی ایجاد کنند

آنها به دنبال گرفتن یک سهم سی درصدی برای رهبران سیاسی غیر حکومتی و تقسیم مابقی قدرت میان طالبان و حکومت هستند و‌ اگر چنین توافقی صورت نگیرد، علاقمند هستند تا با گرفتن جای دولت، سهمیه پنجاه درصدی قدرت را خود در دست بگیرند. اما آنها برای این نکته تدبیری نیندیشنده اند که طالبان، علی‌رغم وجود یک دولت ‌مورد حمایت جامعه‌ جهانی، تا هنوز قایل به دادن پنجاه درصد قدرت به حکومت نیستند، پس این رهبران با تکیه بر چه اهرمی، قصد معامله با طالبان بر سر نیمی از قدرت را دارند؟

سید احمد موسوی مبلغ

نظرات(۰ دیدگاه)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *