از تبعیض بیزاریم
- انتشار: ۸ جدی ۱۴۰۰
- سرویس: اجتماعیدیدگاه
- شناسه مطلب: 125783
واقعی ترین تحلیل و تصویر افغانستان امروز که میراث باندمافیایی اشرف غنی و رجاله های سیاسی و سیطره اسلام طالبانی می باشد در شعار شعورانه و جسورانه زنان ستم دیده و محروم افغانستان می توان دریافت؛ زنانی که آگاهانه و شجاعانه در برابردژخیم افراط گرایان به خیابان ها بیرون شده و با به لرزه درآوردن سرک های کابل، صدای مردم اسیر و بلادیده افغانستان شده اند.
اعتراض های شجاعانه و مدنی زنان شجاع افغانستان، بخصوص در کابل چند پیام اساسی را با خود دارد:
۱-بنیان سیاست و حکومتداری از گذشته تا هم اکنون برتبعیض و نقض حقوق انسانی و حقوق شهروندی گذاشته شده است. درگذشته این ستم بنام دموکراسی با توجیهاتی از سوی شبکه های مافیایی و فندیست ها و پروژه سازان صورت می گرفت، امروز در سایه اسلام قبیله سالار و متاثر از زندگی دوره چوپانی این ستم و تبعیض صورت می گیرد. تا بنیان این سیاست و حکومتداری برنفی تبعیض و مبتنی برعدالت و آزادی تغییرنیابد، فاجعه پشت فاجعه بروز خواهد کرد.
۲-چالش بنیادین افغانستان فقط به عرصه سیاست و حکومتداری محدود نمی گردد، بلکه این نگرش تبعیض آمیز و غیرانسانی است که در قالب ایدئولوژی های گوناگون در ذهن جامعه تلقین و تزریق شده است، و ساختارها و نهادهای جامعه و سیاست و اقتصاد، متناسب به آن ساختارمند گردیده اند. همین نگرش و ذهنیت تبعیض آمیز است که حاکمیت های دیکتاتور منشانه فردی، خانوادگی، گروهی، دینی و قومی را سبب شده است. بنابراین یکی از راه های اساسی برای نجات و تحقق مطالبات انسان محور و حق محور در این است که ذهنیت جامعه از تصورات تبعیض آمیز و توجیه شده توسط ایدئولوژی های دینی و سیاسی پاک شود، و بجای آن باورهای مبتنی بر ارزش های انسانی، حقوق بشر، کرامت انسان و عدالت محور ترویج و نهادینه گردد. به تعبیر دقیق تر ذهنیت و عینیت جامعه در پالایش و پویش متقابل برای پذیرش و استقرار نظم نوین انسانی تحول یابد.
۳-اعتراض شجاعانه و آگاهانه زنان افغانستان نسبت به وضع تبعیض آمیز موجود و پای فشاری برمطالبات انسانی و عدالت خواهانه، در سایه تهدید و زورگویی عناصرجهنمی افراط گرایان نشان از آن دارد که بر رغم پروژه سازی ها و استفاده جویی های ناروا از حقوق انسانی، جامعه مدنی و جریان عدالتخواهانه و برخوردکاسبکارانه با آن ها، بذر تغییر برای فردای بهتر درجامعه ریشه گرفته است؛ این مسئولیت ملی، انسانی و همگانی است که باید از آن مراقبت و حمایت کرد و در رشد و گسترش آن کوشید.
۴-به همین مناسبت باید افزود و تاکید کرد که نشانه دقیق انسانی بودن و عادلانه بودن هراندیشه، مکتب فکری، نظام سیاسی، قانون اساسی، ساختاراجتماعی، سیاسی، اقتصادی، آموزشی و…. در آن است که نسبت به حقوق و جایگاه زنان و امکان دسترسی برابر به فرصت ها و امکانات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، آموزشی و…. برای زنان دیدگاه و برنامه مشخص و تعریف و کارکرد روشن داشته باشند.
۵-اعتراض دلیرانه زنان شجاع کشور بخصوص در کابل، نقاب از چهره کاسبکاران سیاسی و رجاله های که ارزش های سیاسی و دموکراسی و عرصه مدیریت کشور را به بازی گرفته بودند، و کشور را به سیرقهقرایی سوق دادند برداشت؛ و خیانت بزرگ و جفای نابخشودنی آنانی که فرصت های طلایی کشور را ازبین بردند و با فرار خفت بار خویش اینک از سواحل عیش و نوش، بررنج و درد، روزگار سیاه و مرگ دردآور هزاران هموطن بخصوص زنان و دختران کشور نیشخند زهرآلود برلب دارند، افشا ساخت.
۶- فریادهای آزادی خواهانه زنان کابل در برابر میله تفنگ جنگجویان اجیرشده و فریب خورده وجدان جهانیان را به محکمه کشانده است که چگونه با آن ادعاهای گزاف، مردمی را اینگونه در برابر هجوم و سیطره وحشیان تنها گذاشته و ناشیانه و غیر مسئولانه امروز از یکسوی به توجیه آن مشغول شده و تقصیر و خیانت آن را بدوش این و آن حواله می کنند، و از سوی دیگر با به نظارت نشستن فجایعی که در افغانستان وجود دارد، موضع بی عملی را اتخاذ کرده اند.
۷-سخن آخر این که راه نجات افغانستان در آگاهی و خود ارادیت مردم آنست نه منتظر ماندن و چشم دوختن به دیگران. این واقعیت را زنان شجاع افغانستان به نمایش گذاشته اند. اگر همه ما بیدارشویم، یارهمدیگر گردیم و به تبعیض “نه” بگوییم و گامی فراپیش نهیم، صبح آزادی و رهایی و پایان شب دیجور ، دور نخواهد بود.
عبدالشکور اخلاقی
نظرات(۰ دیدگاه)