ازدواجهای دولتی در افغانستان
- انتشار: ۱۰ سنبله ۱۴۰۱
- سرویس: دیدگاهگوناگون
- شناسه مطلب: 132657
تغییر و تبدیل رژیمها در چهارونیم دهه گذشته در افغانستان، پدیده ازداواجهای نامتجانس و غیرهمکفو را نیز به همراه داشته است که من از آن به ازدواجهای دولتی یاد میکنم. اساس و مبنای این نوع ازدواجها عمدتاً رسیدن به پُست، مقام، تطمیع مالی، موقعیت اجتماعی و در مواردی زور و ترس است. در ازدواجهایی که با انگیزه رسیدن به پُست، مقام و دریافت امیتازات مالی صورت میگیرد، معمولاً خانوادهها و به خصوص پدر و یا برادر دختر نقش اصلی را دارند که بعضاً با نارضایتی دختر همراه بوده اما او سکوت میکند. گاهی در این نوع ازدواجها، دختر خلاف میل خانواده به ازدواج دولتی با انگیزههایی چون رسیدن به موقعیت مالی و اجتماعی مبادرت میکند و یا اصلاً انگیزه مالی در میان نیست اما اغفال شده است. عامل دسته دیگر از ازدواجهای دولتی، زور و ترس است. مثلاً یکی از زورمندان دولتی به زور و جبر با دختری ازدواج کرده است که دختر و خانواده وی از سر ناچاری سکوت کردهاند. یک نوع ازدواج دیگر دولتی هم داریم که دختر از ترس این که به خانوادهاش آسیبی نرسد، به ازدواج مصلحتی با عضوی از اعضای حاکمیت، تن داده است. البته در پدیده ازدواجهای دولتی ممکن است که یک مورد از موارد بالا نقش داشته باشد و یا همه موارد دست به دست هم دهند تا یک ازدواج دولتی سر بگیرد. تاکید میکنم که یادداشت حاضر صرفاً به موضوع ازدواج بانوان با اعضای دولت و حاکمیت پرداخته است و در غیر آن عوامل ازدواجهای مصلحتی و اجباری در جامعه افغانستان فراوان است.
پس از کودتای هفت ثور ۱۳۵۷، برخی از بانوان به خاطر موقعیت دولتی و مالی با اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان، ازدواج کردند. از آنجا که آماری در این خصوص نداریم، به طرح کلی بحث اکتفا میکنیم ولی هر کدام از ما که دوره حاکمیت حزب دموکراتیک را به یاد داشته باشیم، حتماً ازدواجهایی را هم به یاد داریم که فقط مبنای دولتی داشته است.
این اتفاق در دوره مجاهدین هم کموبیش ادامه داشت که یک و یا چند عاملی که در بالا ذکر شد، مبنای ازدواجهای دولتی را تشکیل میداد. در دوره اول حاکمیت طالبان هرچند تعداد ازدواجهای دولتی کم بود اما گزارشهایی از ازدواجهای زوری توسط اعضای طالبان وجود دارد.
به رغم آن که در دوره جمهوریت، ازدواجهای دولتی از نوع اجباری آن در درون دولت کم بود اما شماری از بانوان با اعضای دولت به خاطر رسیدن به موقعیت اجتماعی و مالی، ازدواج کردند. البته در این دوره پدیده دیگری هم کموبیش دامنگیر جامعه افغانستان شد که عبارت از برقراری رابطهی خارج از چارچوب ازدواج و خانواده برای رسیدن به پُست و مقام بود.
اکنون که در دوره دوم طالبان قرار داریم، موارد متعددی از ازدواجهای دولتی با انگیزهها و عواملی که در بالا ذکر شد، گزارش میشود. البته هنوز اول راه است و در آینده شاهد واقعات بیشتری از ازدواجهای دولتی خواهیم بود.
بحث حاضر را با این موضوع جمعبندی میکنیم که ازدواجهای دولتی به هر شکلی از اشکال آن و در هر دوره، یکی از معضلات اجتماعی به شمار میرود زیرا این نوع ازدواجها از جایی که با حکمت و فلسفه ازدواج همراه باشد، تحت تاثیر تحولات سیاسی و عوامل اقتصادی قرار دارد. در این میان، ازدواج دولتی با اعضای طالبان، بدترین نوع ازدواج است زیرا اولاً اعضای این گروه فاقد بسیاری از مولفههای اجتماعی و فرهنگی برای ازدواج هستند. ثانیاً تفکر طالبانی هیچگونه تفکری جز تفکر خود را برنمیتابد. به عبارت دیگر، اعضای طالبان هرگز نمیتوانند با زنان با سوادی که دارای ایده، فکرمستقل و صاحبنظر باشند، بسازند. برای اعضای طالبان، زنان و دختران بیسوادی که عاری از هر نوع آگاهی باشند، مناسب هستند. بدون دلیل نیست که رهبران طالبان با تحصیل دختران میانه خوبی ندارند زیرا زنان و دختران افغانستان به هر اندازه که با سواد باشند، به همان اندازه برای طالبان دردسرساز هستند. سخن پایانی این که اگر دختر و یا بانوی با سوادی، با هر انگیزهای به ازدواج با اعضای طالبان تن دهد، منتظر تبعات منفی آن باشد زیرا با طالبان فقط زنان و بانوان همفکر و همکفو آنان میسازند.
محمد مرادی
نظرات(۰ دیدگاه)