آفت جنبش ها
- انتشار: ۲۷ سرطان ۱۳۹۷
- سرویس: اجتماعیدیدگاه
- شناسه مطلب: 45179
طی سالهای اخیر و در مقاطع مختلفی از زمان، جنبش ها وحرکت های اعتراضی و مدنی گوناگونی علیه ظلم، تبعیض، بی عدالتی و یکجانبه گرایی در افغانستان به راه افتادند اما متاسفانه هیچ کدام به سرانجام مطلوب نرسیدند!
شاید عمده ترین دلیل آن باشد که این گونه تحرکات، به جای آنکه برخواسته از متن جامعه باشد، بیشتر رنگ و بوی قومی داشته است!
جنبش روشنایی با محوریت قوم هزاره، جنبش رستاخیز تغییر با محوریت قوم تاجیک و در این اواخر تحرکات قوم ازبیک، معمولا با تکیه بر اشتراکات قومی و عَلَم کردن یکی از رهبران قوم خود ظاهرا در تلاش بوده اند تا فریادگر مظلومیت های خود باشند و دقیقا در همان زمان سایر اقوام نظاره گر این اتفاقات بودند!
غافل از اینکه در حافظه تاریخی مردم افغانستان به دلیل سالها جنگ ویرانگر داخلی، فلان رهبر متعلق به فلان قوم، به همان اندازه که برای خود آن قوم ممکن است نقش یک اسطوره و یک قهرمان را ایفا کند برای سایر اقوام به احتمال قریب به یقین منفور است و اگر بدون تعارف به ماجرا نگاه کنیم حتی ممکن است یک جنایتکار با جنایاتی نابخشودنی به حساب آید.
بنائا اگر قرار است حرکت ها و جنبش های مدنی به فرجام مطلوب برسند بایستی اولا از خطوط قرمز قومی و منطقه ای عبور کنند و ثانیا از پررنگ نمودن نقش به اصطلاح رهبران و رهبرزادگان قومی به شدت بپرهیزند و قداست احتمالی آنها را فقط در دل خویشتن حفظ کنند!
زیرا فقط به این ترتیب است که این گونه تحرکات به معنای واقعی، مردمی خواهند شد و هیچ کسی را یارای مقابله با مردم نخواهد بود.
در غیر این صورت منفعت طلبان وموج سواران اقوام، فقط و فقط حق السکوت و امتیازات خود را خواهند گرفت و تمامیت خواهان نیز به جای شنیدن صدای مردم، درصدد جلب رضایت رهبران و رهبرزادگان برخواهند آمد.
اما افسوس که محقق شدن چنین مسئله ای حداقل در فضای فعلی افغانستان به آرزویی دست نیافتنی تبدیل شده است که توتالیتر مآبان زمان، به بهترین وجه ممکن از این غفلت بهره برداری کرده اند و می کنند و ما همچنان با سرعت زاید الوصفی به سمت حماقت جمعی در حرکتیم!
داکتر سید محمد حسینی
نظرات(۰ دیدگاه)