آبی که در هاون کوفته شد
- انتشار: ۱۰ دلو ۱۴۰۲
- سرویس: دیدگاه
- شناسه مطلب: 170583
نشست منطقهای روز گذشته در کابل را که به پیشنهاد ایران و با مشارکت روسیه و چین برگزار شد، میتوان تلاشی منطقهای برای رسمیت دادن زودهنگام به اداره طالبان دانست.
رسمیت دادن به اداره طالبان اقدامی است که آمریکا و غرب هم به دنبال آن هستند و به نظر میرسد که اقدامات و تصمیمات سازمان ملل و نیز نشست آتی دوحه که قرار است اواسط ماه آینده میلادی برگزار شود، در همین راستا باشد.
اما این پرسش مهم وجود دارد که چرا ایران و چین و روسیه، علاقمند هستند تا در این زمینه، از غرب سبقت بگیرند؟
فهم چرایی این مسأله، نیازمند داشتن یک تصویر درست از وضعیت داخلی در افغانستان است.
واقعیت این است که طالبان، مهمترین بازیگر فعال در شرایط کنونی افغانستان هستند.
با اینکه ما شاهد شکل گیری یک فضای دو قطبی میان کشورهای جهان نسبت به افغانستان هستیم که در آن، آمریکا و متحدین اش در یکسو و کشورهای منطقه (ایران، روسیه و چین) در سوی دیگر ایستاده اند، اما این دو قطبی باعث نشده که پای یک بازیگر قدرتمند مخالف طالبان به صحنه بیاید.
طالبان، رسماً طرف قرارداد آمریکایی ها هستند اما در عین حال، رقبای آمریکا به جای اینکه به دنبال تقویت الترناتیو طالبان بروند، ترجیح داده اند که به نفوذ در خود طالبان همت بگمارند.
کشورهای رقیب آمریکا، برای رسیدن به این مقصد، بر سر اختلافات درونی عمیق میان طالبان حساب باز کرده اند.
اختلافات غلجایی-درانی که شبکه حقانی را در برابر حلقه ملاهبه الله قرار داده، انگیزه بخش این کشورها در تلاش برای نفوذ به طالبان شده است.
منفعت آمریکا در افغانستان، در شکل گیری یک حکومت افراطی – قومگرا در افغانستان است که یک بخش تکنوکرات هم در آن، سهم داشته باشد (چیزی شبیه حکومت کنونی عربستان سعودی در سیطره محمد بن سلمان).
با اینکه آمریکایی ها، با همه جناح های طالبان ارتباط گرمی دارند اما به نظر میرسد که به این نتیجه رسیده اند سناریوهای مد نظر شان، بیشتر از مسیر حمایت از شبکه حقانی قابل تحقق است و حلقه ملاهبه الله را در ذیل این شبکه تعریف میکنند.
شبکه حقانی، خود را همسوتر با آمریکا نشان داده و وانمود میکند که سخت گیری های فعلی حکومت طالبان، نشات گرفته از نوع نگاهی است که از قندهار به کل افغانستان صادر میشود.
بنابراین، کشورهای منطقه (چین، ایران و روسیه)، بر سرمایهگذاری روی جناح قندهاری طالبان حساب باز کرده اند تا از رهگذر توجه ویژه تر آمریکا به شبکه حقانی، این حلقه از طالبان را برای تامین منافع خود، جذب کنند.
آنچه که دیروز در کابل گذشت، در واقع نشست مشترک کشورهای منطقه با حلقه ملاهبه الله بود.
سخنان امیرخان متقی مبنی بر رد پیشنهاد نماینده ویژه سازمان ملل برای افغانستان هم نشان دهنده ناراحتی بخشی از طالبان از روند سیاست های کنونی آمریکا در توجه بیشتر به شبکه حقانی است.
بنابراین، کشورهای منطقه در تلاش هستند تا در یک اقدام پیش دستانه، موضع جناح ملاهبه الله را در فرایند رسمیت یافتن حکومت شان تقویت کنند و با دادن چنین امتیازی به این حلقه، آنها را نمک گیر خود نگاه دارند.
اما پرسش بعدی این است که طالبان قندهاری تا چه سرحدی، آمادگی تعامل با مخالفان آمریکا را دارند؟؟
پیش از این، تجربه حذف فیزیکی چهرههای شاخص طالبان قندهاری که به کشورهای منطقه نزدیک تر بودند، چند باری اتفاق افتاده (داود مزمل یکی از آنهاست) و بقیه رهبران این جناح از طالبان، آگاه هستند که در صورت نزدیک شدن بیش از حد به رقبای آمریکا، ممکن است حذف شوند.
تصور من این است که طالبان قندهار، از برگزاری چنین نشست هایی، در حد یک ابزار فشار علیه آمریکا استفاده میکنند تا آمریکا در برنامههای خود، نقش قابل توجهی برای آنها هم قائل شود نه اینکه حقیقتا با ایران و روسیه و چین وارد یک اتحاد استراتژیک شوند.
پذیرش این مطلب که آنها حاضر باشند تا سر حد حذف شدن، در مقابل آمریکا بایستند و خود را متعهد به مناسبتات منطقهای بسازند، بسیار دور از ذهن است.
طالبان، کاملا آگاه هستند که خطوط قرمز آمریکا کجاست و تا این لحظه هرگز وارد آن خطوط نشده اند.
من هنوز هم معتقدم که همسایگان، در مسیری که میروند، آب در هاون میکوبند.
حذف مردم افغانستان از معادله و اتکا به کسانی که در تعهد با آمریکا هستند، خطای راهبردی مهم کشورهای منطقه است.
علاوه بر آن، همراهی با یک حکومت تروریست و ظالم و مشروعیت بخشیدن به چنین حکومتی، به همان پیمانه که موجب نفرت مردم افغانستان از آمریکا شده، به نفرت از سایر حمایت کنندگان طالب منجر خواهد شد.
همچنین روشن است که نشست دیروز کابل، واکنشی عجولانه به طراحی آمریکا برای افغانستان بود و این، با ادعای دروغین اخراج آمریکا از افغانستان توسط طالبان که توسط تطهیرگران در بوق و کرنا میشد، در تعارض مطلق است.
سید احمد موسوی مبلغ
نظرات(۰ دیدگاه)