«هزاره»ها برای همه «نعمت»اند!
- انتشار: ۲۹ دلو ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاه
- شناسه مطلب: 106954

این بندۀ خاطی و عاصی حداقل دو بار با همین گوشهای گنهکار خود از مشهورترین رسانۀ بین المللی (بی. بی. سی.) در دهههای شصت و هفتاد شنیدم که گفت: در نفسِ شهر هرات (نه اطراف) شصت درصد جمعیتِ شهر شیعهمذهب هستند.
بر پایهای این گزارش، هرات از قدیم الایام بزرگترین شهر شیعهنشین در افغانستان بود؛ اما این جمعیتِ عظیم غالباً در تقیه و مدارا میزیستند و نمادهای مذهبی خود را چندان آشکار نمیکردند.
از دو دهه بدینسو، جمعیت قابل توجهی از هزارهها در هرات و اطراف آن مستقر شدهاند. از آنجا که هزارهها در تمام این کرۀ خاکی مانند گاو پیشانی سفید به «شیعیان علی» مشهورند و به همین دلیل در هیچجا از ابزار تقیه و کتمانسازی استفاده نمیکنند؛ حضور این شیعیانِ شناسنامهدار و بیتقیه، باعث تقویت و جرأتِ شیعیان بومی هرات گردیده است. در عین حال این حضورِ پررنگِ با تنشها و جنجالهایی میان بومیان و تازهواردان نیز همراه بوده است.
به دلیل بروز همان تنشها و کشیدگیها میان بومیان و هزارهها و شیعیان و سنیان این شهر و ولایت، حجت الاسلام جبرئیلی از روحانیون سرشناسِ بومی هرات، با اصرار و تکرار از شادروان محسنی دعوت کرد که به هرات سفر کند و به عنوان رئیس شورای علمای شیعه، مشکلاتِ پیشآمده را از نزدیک بررسی نماید.
زندهیاد محسنی در سال ۹۷ به هرات رفت و در مدرسۀ صادقیه در جمع شیعیان بومی هرات (که بعضاً از حضور هزارهها ناراضی بودند) سخنرانی کرد و خطاب به آنها گفت: هزارهها برای شما یک نعمت خداوند هستند! حضور آنها را قدر بدانید!
این حقیر در تکمیل فرمایش زندهیاد محسنی میگویم: هزارهها تنها برای مردم هرات نعمت نیستند؛ بلکه برای تمام شهروندان و کشور افغانستان نعمت هستند؛ زیرا این خلقِ سختکوش، تلاشگر، بااستعداد و باانگیزه در شهر و ولایتی که مستقر شوند، رونق و تلاش و آبادانی و زندگی و سرزندگی را با خود به ارمغان میآورند.
هزارهها نه تنها برای افغانستان؛ بلکه برای کشور ایران هم یک نعمت و برکت به شمار میروند و در خشت خشتِ آبادانی و سازندگیِ ایران، جای دستِ یک کارگر یا معمار هزاره موجود است. اکنون هزارهها برای کشور استرالیا هم نعمت و برکت و نیروی سازنده و مفید هستند؛ چنانکه حضورِ پررنگ آنها در شهرهای کابل، مزارشریف، کویتهی پاکستان و … باعثِ پویش و کوشش و رونق و رمق در این شهرها گردیده است.
انسانِ پرتلاش و مستعدِ هزاره برای تمام دنیا نعمت است؛ ولی صد دریغ و افسوس که برای مأوا و موطن آبایی خودش (هزارهجات) نعمت و برکت نیست؛ زیرا هزارهجات «آخور سنگی» و «زندانِ طبیعی» است و هیچ ظرفیتی برای رشد و توسعه ندارد. نه تنها خودِ این موطن کوهستانی و خشن، استعدادِ رشد و انکشاف ندارد؛ بلکه استعداد ذاتی انسانِ هزاره را نیز میکُُشد و تمامِ عمر و استعداد او صرفِ زنده ماندن میشود.
هرگاه هزارهها یک موطن و سرزمینِ مستعد و قابل توسعه در اختیار میداشتند و یا از سرزمینهای آبایی خود رانده نمیشدند و تمام انرژیهایی را که در آبادانی مزار و کابل و هرات و کویته و ایران و استرالیا و نیوزیلند مصرف کردهاند؛ در سرزمین آبایی خود مصرف میکردند، یقیناً یکی از سرزمینهای آباد و پررونقِ جهان ما همان مأوا و موطنِ فرضی هزارهها بود؛ در حالی که اکنون هزارهجات نقطهی صفرِ فقر و فلاکت و محرومیت و استعدادکشی و دربه دری و آوارگی در این کرۀ خاکی به شمار میرود.
مسیح ارزگانی
نظرات(۰ دیدگاه)