تحقق صلح بدون ایجاد بنیاد فکری و فرهنگی آن نزدیک به محال است
- انتشار: ۲۸ اسد ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهفرهنگ و هنر
- شناسه مطلب: 92695

مدتهاست فکر میکنم دلیل عمدهی بهوجود نیامدن صلح در افغانستان، فراهم نبودن بسترهای فکری و فرهنگی آن است.
به بیان دیگر، صلح در افغانستان از آن جهت بهوجود نمیآید که بنیاد فکری و فرهنگی ندارد.
متاسفانه در طی چند سده و در فضاهای فکری و فرهنگی، پیوسته جنگ بهعنوان یک کار بسیار خوب و اصل و ارزش دینی ستایش و تبلیغ شده است. همیشه و در همهی سطوح، دشمنسازی جریان داشته و افراد و جمعیتهای مختلف بهعنوانهای متفاوت دینی، قومی، زبانی و سمتی دشمن معرفی شده است. جهان در دو جانب خدا و شیطان، مومن و کافر و قوم من و ضد قوم من تقسیمبندی شده است.
.
اما صلح و دیگرپذیری و وحدت و همدلی، بهعنوان بسترهای زندگی پویا و بالنده، نهتنها هیچ وقت تبلیغ و ترویج نشده است؛ که بهعنوان یک ناتوانی و ضعف نگریسته شده است.
افراد صلحجو و وحدتخواه بهعنوان افراد سازشکار و دشمن منافع خودی و زبون و ذلیل در برابر ناخودیها دیده و معرفی شده است.
.
فراتر از این، وقتی به متون و منابع کُهن فقهی، کلامی و حتی اخلاقی مراجعه میکنیم اثری از مفهوم صلح نمییابیم. از آن سوی، جهاد در قالب جنگ بهعنوان یکی از مفاهیم بنیادین دینی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. تا آنجا که این مفهوم در باب، فصل و کتاب جداگانه در کنار نماز و روزه بحث شده است.
.
با این توضیح، تحقق صلح در افغانستان بدون ایجاد بنیاد فکری و فرهنگی آن و تولید و توسعهی ادبیات نظری آن رویای دستنیافتنی و آرزوی نزدیک بهمحال است.
.
علی فائق
نظرات(۰ دیدگاه)